287
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

طريق خداشناسي، صرف عقل است و در اين جا، سمع نمي‌تواند دليل باشد؛ زيرا سمع، وقتي دليل بر چيزي مي‌شود که انسان [پيش‌تر]، خدا را شناخته باشد و بداند که «او حکيم است و کار قبيح انجام نمي‌دهد و دروغگويان را تصديق نمي‌کند». و قبل از آن‌ که شناخت خداوند به اين گونه حاصل شود، سمع، دليل شمرده نمي‌شود. پس ما اين‌ سخن را ـ که برخي از اصحاب ما گفته‌اند: «معرفت خدا، از قول امام استفاده مي‌شود» ـ رد مي‌کنيم؛ چراکه شناخت امام عليه السلام، مبتني بر معرفت خداوند است. ۱
شيخ طوسي نيز در اين باب، تقليد را اگرچه مُحق باشد، روا نمي‌داند و در بياني همانند سيّد مي‌‌گويد:
سخن پيامبران نمي‌تواند راهي به سوي معرفت خداوند باشد؛ زيرا پذيرش راست‌ْگفتاري و درستْ‌کرداري پيامبران، بر شناسايي خداوند و توحيد و يکتا دانستن او پايه‌گذاري شده است. پس چگونه مي‌توان اصل را از طريق فرع شناخت؟! ۲
به اعتقاد ابن ميثم (شارح نهج البلاغه)، حجّيت قول معصوم، متوقّف بر معرفت خداست و اگر معرفت خدا هم متوقّف بر قول معصوم باشد، دور لازم مي‌آيد. ۳

آسيب‌شناسي دلايل عقلي

يکي از مهم‌ترين ايرادهايي که به شيوه متکلّمان در استدلال عقلي وارد شده، مبتني بر اين ادّعاست که تعارضات و اختلافات بسياري در آرا و فتاواي ايشان وجود دارد و اخباريان، همين را نشانه بي‌اعتبار بودن روش‌هاي عقلي آنان گرفته‌اند. روشن است که چنين اختلافي اگر در اصول عقايد باشد، پذيرفتني نيست و

1.جوابات المسائل الرازية (رسائل الشريف المرتضي، ج ۱)، ص ۱۲۷.

2.تمهيد الاُصول في علم الکلام، ص ۳ ـ ۴.

3.قواعد المرام في علم الکلام، ص ۳۰. وي در جاي ديگر، قائل به تفصيل ميان معرفت خدا با توحيد و وحدانيت خداوند مي‌شود و مي‌گويد: «با نقل نمي‌توان علم به وجود صانع پيدا کرد؛ زيرا دور لازم مي‌آيد؛ ولي توحيد و وحدانيت خداوند، هم با عقل حاصل مي‌شود و هم با نقل» (همان، ص ۴).


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
286

امّا هميشه چنين نيست؛ زيرا در همان دسته از مباحث اعتقادي که به گمانشان محدوده نقل است، از عقل ياري جسته‌اند. براي نمونه، ديديم که سيّد نعمة الله جزايري که به دفاع از رأي صدوق در «سهو النبي» پرداخته ـ ، همانند او گريزي از استدلال عقلي نيافته است. محمّدتقي مجلسي بر پايه آيه (فَاعْلَمْ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ)، ۱ معرفت الله و شناخت يگانگيِ او را بر همه امّتْ واجب مي‌‌شمارد و سپس به قاعده عقلي «قُبح کذب»، استناد مي‌‌کند و مي‌‌گويد:
و همين‌که خداوند، خود، توسط انبيا و اوليا، از وحدانيت خويش خبر داده، کافي است تا به يگانگي‌اش پي ببريم؛ زيرا کذب، بر او قبيح است و احتياجي به دليل ديگر نيست؛ گرچه دلايل آن، بسيار است. ۲
البته شايد بتوان اعتبار اين گونه موارد را از روايات به دست آورد؛ ولي عدم ذکر روايات، نشان مي‌‌دهد که اعتبار آن، به تنهايي نيز مورد تأييد بوده است. اين مطلب، به ويژه هنگامي روشن‌تر مي‌‌شود که به بار معناييِ تعابيري چون «قبيح» بنگريم که اصطلاحي کلامي است. در برخي از اين گونه موارد، از دليل عقلي براي تکميل دليل نقلي، يا توجيه يا تأويل آيات و روايات، استفاده شده است؛ امّا برخي از اخباريان تصريح کرده‌اند که اگر حکم عقلي، مبتني بر عقل بديهي ۳ و يا فطري ۴ باشد، پذيرفتني است. امّا مگر آنچه اصوليان و متکلّمان از آن دفاع مي‌‌کنند، چيزي جز عقل بديهي يا فطري است؟

ديدگاه متکلّمان در شناخت خدا

بر خلاف اخباريان، متکلّمان و مجتهدان شيعه،عقيده دارند که در اصول دين و به‌ويژه خداشناسي، تنها علم و يقيني معتبر است که از روي فکر و نظر باشد. ۵ سيّد مرتضي معتقد است:

1.سوره محمّد، آيه ۱۹.

2.لوامع صاحب‌قراني، ج ۱، ص ۲۱ ـ ۲۲.

3.رسالة في الإعتقادات، مجلسي، ص ۸.

4.الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۱۳۱.

5.نهج الحق و کشف الصدق، ص ۴۹؛ قواعد المرام في علم الکلام، ص ۲۹؛ حقائق الإيمان، ص ۵۹.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 11920
صفحه از 555
پرینت  ارسال به