اصوليان افزون بر ردّ دلايل اخباريان، به آيات و رواياتي نيز استدلال کردهاند؛ مانند آيات و رواياتي که امر به معروف ميکند و از منکرات نهي ميکند؛ با انضمام اين مقدّمه که هر انچه به حکم عقل، نيکو باشد، «معروف» است و هر انچه به حکم عقل، ناپسند و قبيح باشد، «منکر» است. ۱ ولي مهمترين رکن استدلال آنان، حجّيت ذاتي قطع است و ديگر دلايل، همانند آيات و رواياتي که گوياي حسن و قبح افعالاند و... ، بر فرض صحّت، دلالت بر اين دارند که عقل بشر ميتواند به برخي از مصالح و مفاسد پي ببرد و در نتيجه، حُسن و يا قبح کاري را درک کند؛ ولي بخش مهمّ استدلال، باقي ميمانَد و آن درک کردنِ «وجوب» و يا «حرمت» کارها توسط عقل است. آنچه اخباريان انکار ميکنند، همين بخش است و ميگويند: چگونه ميتوان به چنين نتيجهاي رسيد؟ مگر همه کارهاي قبيح، حراماند و همه کارهاي نيکو واجباند؟!