پس اگر از حکم عقل به حکم شرع برسيم و نه از سخن امام، تمام اعمالمان را از راهنمايي امام عليه السلام نگرفتهايم. ۱
۴. عقل نميتواند تمام مصالح و مفاسد و علل احکام را درک کند؛ بلکه نهايت چيزي را که درک ميکند، بعضي از خصلتهاي نيکو يا ناپسندِ حکم است؛ ولي چه بسا اين حکم جهات ديگري در واقع داشته باشد که معارض و مزاحم با برخي ملاکهاي باشد ولي عقل آن مزاحمات و موانع را در نيافته باشد و در نتيجه، حکمش را بر اساس مصلحت و مفسدهاي صادر کرده که مناط حکم شرعي نيست. و خود اين احتمال، هرچند ملازمه ظاهري را نفي نميکند، در اثبات عدم ملازمه واقعي ـ که بحث ما در آن است ـ ، کافي است. از اين روست که برخي از کارها با اين که حُسن و مصلحت دارند، به جهت مشقّت و زحمت، بر اُمّت واجب نشدهاند ـ مانند مسواک زدن ۲ ـ و گاه با اين که مقتضي و مصلحت در چيزي بوده، خداوند در باره آن سکوت کرده و حکمي جعل نکرده است. ۳پس شايد آن موردي که عقل حسن و يا قبيح آن را درک کرده، از مواردي باشد که شارع در باره آنها سکوت کرده و حکمي برايشان جعل نکرده است. ۴
استدلال بر ملازمه
در صفحات پيش، به ديدگاه اصوليان در باره دليل عقل اشاره کرديم. خلاصه آن ديدگاه، همين عبارت است که علامه ميگويد:
وقتي عقل به طور مستقل حکم به حسن فعل و يا قبيح فعلي بکند، از اين جهت
1.الفوائد المدنية، ص ۹۰ ـ ۹۱؛ الفوائد الطوسية، ص ۳۵۴؛ منبع الحياة، ص ۴۴؛ الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۱۳۱ ـ ۱۳۲؛ الدرر النجفية، ج ۲، ص ۲۵۲ ـ ۲۵۳؛ الوافية، ص ۱۷۴.
2.چنان که رسول خدا فرمود: «لولا أن أشقّ علي اُمّتي لأمرتهم بالسواک» (بحار الأنوار، ج ۷۷، ص ۳۴۰).
3.از امام علي عليه السلام: «إنّ الله... سکت لکم عن أشياء و لم يدعها نسياناً، فلا تتکلّفوا» ( نهج البلاغة، ص ۴۸۷، حکمت ۱۰۵).
4.الفصول الغروية، ص ۳۳۹ ـ ۳۴۰؛ فوائد الاُصول، ج ۳، ص ۶۰ ـ ۶۱؛ مطارح الأنظار، ج ۲، ص ۳۳۵ ـ ۳۳۷ (به نقل از سيّد صدر شارح الوافية).