حبّ جاه، آن را دگرگون نساخته و اوهام فاسد، بر او غلبه نکرده باشد، يکي از حجّتهاي الهي ميدانند که بعضي از احکام را قبل از ورود شرع درک ميکند و شرع نيز مؤيّد آن احکام است، و بعضي از احکام را به تنهايي درک نميکند و شرع، کاشف و مبيّن آنهاست. پس اگر دليل عقلي، بديهي باشد، اخباريان نيز شکّي ندارند که عمل به آن صحيح است؛ چنان که حتي حجّيت دليل نقلي نيز تنها از همين گونه دلايل عقلي ثابت ميشود. ۱در پايان اين بخش، توضيح خواهيم داد که بخشي از اين اختلافات، حقيقي نيست.
دلايل اخباريان بر حجّيت عقل بديهي
گذشت که اخباريان، فقط احکام عقل بديهي يا فطري را معتبر ميشمارند، مانند: باب معارف و برخي از مطالب اصول از قبيل اثبات صانع و صفات خداوند، يگانگي خداوند و عادل بودن او؛ مواردي که عقل خطا را از صواب باز ميشناسد و جدا ميکند؛ ۲دليل عقلي بر حجّيت کتاب و سنت، چراکه اگر بخواهيم با خود کتاب و سنت حجّيت اين دو را اثبات کنيم دور لازم ميآيد. ۳
از نگاه اصوليان، حجّيت احکام قطعي عقل، نيازي به استدلال ندارد؛ زيرا آنان حجّيت هر قطعي را ذاتي ميدانند؛ چه در احکام بديهي عقل و چه در ديگر موارد. ولي اخباريان بيان ديگري دارند و براي حجّيت اين گونه احکام نيز دلايلي اقامه کردهاند:
۱. تأييد حکم عقل توسط روايات
به اعتقاد اخباريان، دليل حجّيت و اعتبار احکام قطعي عقل، تأييد آنها توسط شارع است. چنان که شيخ حرّ عاملي پس از آن که نمونههايي براي حکم قطعي عقل بر ميشمارد ـ مانند اثبات صانع و صفات خداوند، يگانگي خداوند و عادل