انّه ليس شيء بأبعد من قلوب الرجال من تفسير القرآن. ۱
هيچ چيز دورتر از دلهاي مردم از تفسير قرآن نيست.
پاسخ دليل چهارم
مجتهدان در جوابي نقضي ميگويند: چرا شما به ظواهر آيات غير احکام عمل ميکنيد؛ با اين که دلالت آنها نيز ظنّي است و احتمال نسخ و تخصيص و... در آنها وجود دارد؟ ۲افزون بر اين، پاسخ دادهاند که اوّلاً: اگر به مقتضاي قواعد لغت و بعد از جستجو در اخبار و نيافتن دليلي بر نسخ و تخصيص و تقييد و حذف و اراده خلاف ظاهر، لفظ آيه را بر معناي ظاهرياش حمل کرديم، اين کار ما تفسير نيست تا موضوع و صغرا براي آن روايات واقع شود؛ چراکه تفسير به معناي «کشف القناع» و برداشتن پرده است. ظواهر، خود به خود منکشف هستند و احتياج به تفسير ندارند. لذا اگر کسي نامهاي براي ديگري بنويسد و به زبان متعارف، دستوري به او بدهد و گيرنده نيز نامه را بخواند و به آن عمل کند، کلام نويسنده را تفسير نکرده است. ۳
ثانياً: اين روايات، ما را از تفسير کردن به رأي، نهي ميکند؛ يعني از محاسبات عقلي ظنّي شخصي که به ذهن ميآيد. پس اين روايات، به نهي از قياس و رأي و تأويل و استحسان بر ميگردد ـ که ابو حنيفه و قتاده و ديگر صاحبان رأي، به آن مبتلا بودند ۴ـ و شامل حمل ظواهر کتاب بر معاني لغوي و عرفي آنها نميشود که
1.المحاسن، ج ۱، ص ۴۱۸، ح ۹۶۰؛ وسائل الشيعة، ج ۱۸، ص ۱۴۱ (صفات القاضي، باب ۱۳)، ح ۳۸.
2.الفوائد المدنية، ص ۹۰.
3.الفوائد الحائرية، ص ۲۸۵؛ فرائد الاُصول، ج ۱، ص ۱۴۲؛ کفاية الاُصول، ج ۳، ص ۲۱۱؛ البيان في تفسير القرآن، ص ۲۶۷. مقدّس اردبيلي ميگويد: معناي تفسير کشف مراد از لفظ مشکل مثل مجمل و متشابه است و حمل کردن لفظ بر ظهورش تفسير نيست (زبدة البيان، ص ۲۱).
4.قرائن و شواهدي از روايات، دلالت بر اين مطلب دارد. از جمله اين که برخي از اينها ابو حنيفه و قتاده را مورد خطاب قرار ميدهد ( الکافي، ج ۸، ص ۲۵۹، ح ۴۸۵؛ علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۱۲، باب ۸۱، ح ۵؛ وسائل الشيعة، ج ۱۸ باب ۶، از ابواب صفات القاضي، ح ۴ و ۲۴ ـ ۲۸ و ۳۲ ـ ۳۳ و ۴۴ و ۴۷).