233
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

نوع مردم از آن مي‌فهمند. پس بر فرض اين که حمل لفظ بر ظاهر را تفسير بدانيم، تفسير به رأي نيست. پس اخبار منع از تفسير به رأي، ظهوري در نهي از عمل کردن به ظواهر قرآن بعد از فحص در ساير ادلّه ندارد. ۱
ثالثاً: بر فرض اين که قبول کنيم حمل لفظ بر ظاهر آن، از موارد تفسير به رأي است، اين اخبار معارض با روايات بسياري است که دلالت دارد بر جواز تمسّک به ظواهر قرآن و برخي از علما نيز در صدد جمع بين اين دو دسته روايت بر آمده‌اند. مرحوم فيض کاشاني روايات نهي از تفسير قرآن را حمل بر متشابهات کرده و شامل محکمات نمي‌داند. ۲مرحوم شيخ طوسي نيز در مقام جمع بين اين دو طايفه اخبار، پس از تقسيم معاني قرآن به چهار قسم، اخبار نهي از تفسير را حمل بر سه دسته کرده است: آياتي که علم به آنها مخصوص خداست؛ آيات مجمل که فهمِ مرادِ تفصيلي آنها نياز به تفسير اهل بيت دارد؛ و آياتي که لفظ آنها مشترک ميان دو يا چند معناست و بدون مراجعه به قول معصومين نمي‌توان گفت مراد آيه، آن معناي خاص است. خلاصه در آياتي که ظهور ندارد، سزاوار نيست آنها را تفسير کنيم و يا تأويل ببريم. اما روايات دال بر جواز تمسّک به قرآن را حمل بر آياتي کرده است که ظاهرشان مطابق با معناي لغوي است و هر کس عربي بداند، معناي آيه را در مي‌يابد. ۳اخبارياني چون سيد نعمة الله جزايري و شيخ يوسف بحراني هم، اين سخن شيخ را نقل و تحسين کرده‌اند. ۴
در هر حال، اخبار دال بر جواز تمّسک به ظواهر قرآن را به چند دسته مي‌توان تقسيم کرد:

1.فرائد الاصول، ج ۱، ص ۱۴۲ ـ ۱۴۴؛ کفاية الاُصول، ج ۳، ص ۲۱۱؛ فوائد الاُصول، ج ۳، ص ۱۳۷؛ البيان في تفسير القرآن، ص ۲۶۷.

2.الاُصول الأصلية، ص ۳۷. طبرسي و مقدّس اردبيلي، اين رواياتي را مقدّم داشته‌اند و گفته‌اند: «روايات نهي از تفسير، متروک واقع شده است» (مجمع البيان، ج ۱، ص ۱۲؛ زبدة البيان، ص ۲۰).

3.تفسير التبيان، ج ۱، ص ۵ ـ ۷. البته به نظر مي‌آيد که شيخ طوسي در دسته اوّل از آيات، مفهوم آيه را با مصداق خارجي آن خلط کرده و قسم اوّل نيز از قسم دوم محسوب مي‌شود.

4.الأنوار النعمانية، ج ۱، ص ۳۱۰ ـ ۳۱۱؛ الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۳۲؛ الدرر النجفية، ج ۲، ص ۳۵۱.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
232

انّه ليس شيء بأبعد من قلوب الرجال من تفسير القرآن. ۱
هيچ چيز دورتر از دل‌هاي مردم از تفسير قرآن نيست.

پاسخ دليل چهارم

مجتهدان در جوابي نقضي مي‌‌گويند: چرا شما به ظواهر آيات غير احکام عمل مي‌کنيد؛ با اين که دلالت آنها نيز ظنّي است و احتمال نسخ و تخصيص و... در آنها وجود دارد؟ ۲افزون بر اين، پاسخ داده‌اند که اوّلاً: اگر به مقتضاي قواعد لغت و بعد از جستجو در اخبار و نيافتن دليلي بر نسخ و تخصيص و تقييد و حذف و اراده خلاف ظاهر، لفظ آيه را بر معناي ظاهري‌اش حمل کرديم، اين کار ما تفسير نيست تا موضوع و صغرا براي آن روايات واقع شود؛ چراکه تفسير به معناي «کشف القناع» و برداشتن پرده است. ظواهر، خود به خود منکشف هستند و احتياج به تفسير ندارند. لذا اگر کسي نامه‌اي براي ديگري بنويسد و به زبان متعارف، دستوري به او بدهد و گيرنده نيز نامه را بخواند و به آن عمل کند، کلام نويسنده را تفسير نکرده است. ۳
ثانياً: اين روايات، ما را از تفسير کردن به رأي، نهي مي‌کند؛ يعني از محاسبات عقلي ظنّي شخصي که به ذهن مي‌آيد. پس اين روايات، به نهي از قياس و رأي و تأويل و استحسان بر مي‌گردد ـ که ابو حنيفه و قتاده و ديگر صاحبان رأي، به آن مبتلا بودند ۴ـ و شامل حمل ظواهر کتاب بر معاني لغوي و عرفي آنها نمي‌شود که

1.المحاسن، ج ۱، ص ۴۱۸، ح ۹۶۰؛ وسائل الشيعة، ج ۱۸، ص ۱۴۱ (صفات القاضي، باب ۱۳)، ح ۳۸.

2.الفوائد المدنية، ص ۹۰.

3.الفوائد الحائرية، ص ۲۸۵؛ فرائد الاُصول، ج ۱، ص ۱۴۲؛ کفاية الاُصول، ج ۳، ص ۲۱۱؛ البيان في تفسير القرآن، ص ۲۶۷. مقدّس اردبيلي مي‌گويد: معناي تفسير کشف مراد از لفظ مشکل مثل مجمل و متشابه است و حمل کردن لفظ بر ظهورش تفسير نيست (زبدة البيان، ص ۲۱).

4.قرائن و شواهدي از روايات، دلالت بر اين مطلب دارد. از جمله اين که برخي از اينها ابو حنيفه و قتاده را مورد خطاب قرار مي‌دهد ( الکافي، ج ۸، ص ۲۵۹، ح ۴۸۵؛ علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۱۲، باب ۸۱، ح ۵؛ وسائل الشيعة، ج ۱۸ باب ۶، از ابواب صفات القاضي، ح ۴ و ۲۴ ـ ۲۸ و ۳۲ ـ ۳۳ و ۴۴ و ۴۷).

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 11944
صفحه از 555
پرینت  ارسال به