شش روايت ذکر ميکند که مضمون آنها يکي است و سپس سند همه آنها را ردّ ميکند. ۱روشن است که او اين احاديث را براي روشن کردن جوانب استدلال و تکميل فرآيند استنباط، مطرح کرده است. با اين وصف، چگونه ميتوان ادعا کرد که همه آنچه در اين کتب نقل شده، از نگاه مؤلف معتبر بوده است؟
۶. خدشه در تواتر کتب اربعه
اصوليان، و حتي برخي از اخباريان، ادعاي تواتر کتب اربعه را نيز قبول ندارند. در اين باره، نقل عبارات سيد نعمة الله جزايري که خود، گرايش اخباريگري دارد، کافي به نظر ميرسد. وي ميگويد:
ظاهراً در اين جا حق با مجتهدان است. اما در باره اين ادّعا که [احاديث] کتب اربعه متواترند: ما نميتوانيم در انتساب اين کتب به مؤلّفان قطع پيدا کنيم، چگونه ميتوانيم در انتساب به ائمّه معصوم عليهم السلام جزم و اطمينان پيدا کنيم و بگوييم: اين اخبار، به طور متواتر از آنها رسيده است؟ بله، آنچه نسبت به محمّدون ثلاثه ۲متواتر است، اصل کتاب آنان است نه جزئيات اخبار؛ زيرا کسي که نُسخ التهذيب را تتبّع کند، ميبيند که گاه الفاظ يک حديث در نسخههاي مختلف، چنان متفاوت است که باعث تفاوت معنا ميشود. بقيه کتب اربعه نيز همين طورند. ... و همچنين، اختلاف اخباري که در خود کتب اربعه است که نقل يکي با ديگري تفاوت دارد... و اين اختلاف حديث، باعث اختلاف حکم ميشود؛ خواه اختلاف الفاظ آن از ناحيه رُواتي باشد که احاديث را نقل به معنا ميکردند، و يا از ناحيه مؤلّفان کتب اربعه که از اصول چهارصدگانه اخذ ميکردند، و يا به واسطه تصرّفي که از ناحيه نُسخهنويسها و محدّثان به وجود آمده باشد. به هر حال، اين مطالب قابل انکار نيست، و با وجود چنين اختلافي که سبب اختلاف در احکام ميشود، چگونه ميتوان گفت: اين روايات، متواترند؟