213
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

و استبصار ذکر کرده، همگي صحيح و قطعي الصدور باشند؛ زيرا او به همه آن‌ها عمل نکرده است و برخي را رد کرده است. افزون بر اين، شيخ در الإستبصار ۱و عُدّة الاصول، عمل کردن به خبر واحدِ بدون قرينه را نيز با شرايطي جايز مي‌داند. با اين حساب، از کجا مي‌توان در يافت که همه اخباري که وي در کتاب‌هاي خويش نقل کرده، اخبار متواتر و يا محفوف به قرائن بوده است؟! چه بسا برخي را بدون قرينه نيز حجت مي‌‌داند. ۲

عدم پاي‌بندي مؤلف به قرار نخستين

ثانياً: بر فرض که چنين نيتي داشته‌اند، در هنگام تأليف از آن سر باز زده‌اند، چنان که کليني بر خلاف وعده آغازينش، از افراد غير معصوم نيز روايت کرده است. شيخ صدوق نيز در اوّل کتاب مي‌گويد: «إني لم أقصد قصد المصنّفين بل قصدت إلي إيراد ما أفتي به وأحکم بصحّته...». ۳ولي اين سخن، با آنچه در باره صدوق بيان کرديم، تنافي دارد؛ زيرا گذشت که او احاديثي را نقل کرده که نه به آنها فتوا داده و نه حکم به صحّت آنها کرده است. پس شايد کسي بگويد که هرچند نخست چنين قصدي داشته، برايش بدا حاصل شده و يا در ميانه کار، از آن عدول کرده است. ۴

بررسي مقصود اصلي مؤلف

ثالثاً: اين شهادت اعتباري ندارد؛ زيرا اگر مقصود اين باشد که اين روايات في نفسه و با قطع نظر از قرائن، حجّيت دارند، صد در صد باطل است؛ چون در آن کتاب‌ها هم مراسيل آمده و هم رواياتي که در اسنادشان افراد مجهول و يا کساني مانند ابو البختري جاي دارند که متّهم به وضع و کذب بوده‌اند. اما اگر غرضش اين است که روايات کتاب، با توجه به قرائن خارجي، شرايط حجّيت را دارند، گرچه في نفسه امري ممکن است، ولي هم پذيرشش دشوار است و هم اين که چنين

1.الإستبصار، ج ۱، ص ۴؛ العدّة في اُصول الفقه، ج ۱، ص ۱۲۶.

2.الرسائل الاُصولية، ص ۱۴۸.

3.کتاب من لايحضره الفقيه، ج ۱، ص ۳.

4.الرسائل الاُصولية، ص ۱۵۹؛ الحقّ المبين في تصويب المجتهدين وتخطئة الأخباريين، ص ۳۶.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
212

الفقيه، نسبت به اسناد رواياتي که از همان کتب معتمد نقل کرده است، خرده مي‌‌گيرد ۱و در بسياري از موارد، احاديث اين اصول را تضعيف و طرح مي‌کند. ۲اين گونه موارد، دلالت دارند بر اين که اخبار اين اصول، در نزد اصحاب اماميه در سده‌هاي نخست، قطعي نبوده است. ۳

۳. نقل از غير معصوم

مرحوم کليني در الکافي، از باب استطراد، رواياتي را نقل کرده که از آثار صحيح صادقين عليهما السلام نيستند. ۴پس ديگر نمي‌توان گفت که همه اينها را از اصول معتبر گرفته است. ۵

۴. خدشه در شهادت مؤلفان کتب اربعه

ديديم که يکي از قرائن صحّت احاديث کتب اربعه، شهادت مؤلّفان اين کتب به صحّت احاديث آنهاست. اما بر اساس آنچه گذشت، اوّلاً: در باره کليني، چنين شهادتي چندان روشن و صريح در صحّت نيست. در باره شيخ نيز آنچه به استناد عُدّة الاصول به وي نسبت داده شده، اين ادعاست: «اخباري که من به آنها عمل مي‌کنم، اخبار صحيح است». ۶اين سخن او، اقتضاي اين را ندارد که آنچه در تهذيب

1.الرسائل الاصولية، رساله الإجتهاد والأخبار، ص ۱۵۸.

2.براي نمونه‌هاي ديگري از تصريح صدوق بر بي‌اعتمادي به حديث يکي از صاحبان اصل، ر.ک: کتاب من لايحضره الفقيه، ج ۱، ص ۱۶۲ ذيل حديث ۷۶۳ و ۷۶۴ و ج ۲، ص ۲۴۱ ـ ۲۴۲ ذيل حديث ۱۱۵۴ و ص ۷۵ ذيل حديث ۳۲۸ و ج ۴، ص ۲۵ ذيل حديث ۵۸.

3.الرسائل الاصولية، ص ۱۴۲؛ الوافية في اُصول الفقه، ص ۲۷۱.

4.براي نمونه‌هايي از نقل روايت از غير معصوم، ر.ک: الکافي، ج ۱، ص ۹۹، ح ۱۲ و ص ۴۵۴، ح ۴ و ص ۴۶۵، ح ۸ و ص ۳۱۰، ح ۱۳ و ۱۴ و ج ۲، ص ۱۰۳، ح ۵ و ص ۱۱۱، ح ۲ و ج ۳، ص ۲۰۲، ح ۳ و ج ۵، ص ۵۷۰، ح ۱ و ج ۶، ص ۳۷۹، ح ۵ و ج ۷، ص ۷۵، ۸۲ ـ ۸۴ و ۸۸ ـ ۹۰، ح ۱ و ۲ و ص ۸۸، ح ۱ و ص ۲۷۶ و ص ۴۳۲، ح ۲۱.

5.الرسائل الاُصولية، رساله الإجتهاد والأخبار، ص ۱۶۰.

6.الفوائد المدنية، ص ۸۳ و ۱۹۳.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 11918
صفحه از 555
پرینت  ارسال به