209
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

نمي‌کردند. از اين رو، هنگام نقل آنچه مورد اطمينان نبوده، احتياط فراوان مي‌کردند تا قرائني به آن ضميمه کنند که موجب صحّت و ثبوت آن روايت شود. براي نمونه، شيخ صدوق وقتي حديثي را از احمد بن زياد نقل مي‌کند، مي‌گويد: «من اين حديث را از احدي غير از احمد بن زياد نشنيدم؛ ولي او شخص ثقه و متديّن و فاضلي است». ۱و پس از نقل حديثي از علي بن عبد الله ورّاق، مي‌گويد: «من اين حديث را از احدي غير از علي بن ورّاق نشنيده‌ام، و او اين حديث را براي من از سعد بن عبد الله از احمد بن اسحاق نقل مي‌کند». ۲گاهي نيز اصرار دارد که بگويد اين حديث را از استادم ابن وليد روايت نمي‌کنم؛ بلکه فقط از فلان راوي شنيده‌ام و در نزد من صحيح است. ۳اين که صدوق فقط در باره چند روايات انگشت‌شمار از اين دست، ۴چنين توضيحاتي داده و در بقيه روايات سکوت کرده، قرينه روشني است بر اين که به صحّت باقي روايات، قطع و جزم داشته است. به ديگر سخن، در روش او، اصل بر اين است که احاديث کتابش معتبرند و نيازي به دفاع از صحّت آن‌ها ندارد. از اين روست که در موارد خروج از اين اصل، خود را نيازمند توضيح مي‌‌بيند.

نقدي بر قطعيت کتب حديث

اصوليان و برخي از اخباريان که قطعي الصدور بودنِ اخبار کتب حديثي و حتي کتب اربعه را نمي‌پذيرند و بر اين باورند که اعتماد کردن به آن‌ها، به شناخت حال رُوات و خصوصيات سلسله سندشان احتياج دارند، پاسخ‌هاي متعدّدي به دلايل اخباريان داده‌اند که بيشتر به انکار مقدّمه اوّل و تشکيک در بعضي از قرائن آن بر مي‌‌گردد. روشن است که اگر يکي از مقدّمات برهان قطعي نباشد، نتيجه آن برهان هم قطعي نخواهد بود. اين پاسخ‌ها به اجمال عبارت‌اند از:

1.کمال الدين، ص ۳۶۹، باب ۳۴، ح ۶.

2.همان، ص ۳۸۵، باب ۳۸، ح ۱. صاحب حدائق اين حديث را اشتباهاً به کتاب الغيبة نسبت داده است.

3.معاني الأخبار، ص ۳۱۴ (باب معني ما جاء في لعن الذهب والفضّة)، ح ۱.

4.نمونه ديگر، هنگام نقل حديثي از محمّد بن عبد الله مسمعي است (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج ۲، ص ۲۱، ذيل حديث ۴۵).


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
208

اربعه يافته‌ايم؛ بخصوص الفقه الرضوي ۱که مشتمل بر احکام بسياري است که در کتب اربعه و غير آنها نيامده است. ۲
به هر حال، در پيِ چنين تلاش‌ها و تذکّراتي بود که بسياري از آثارِ فراموش‌شده، ارزش واقعي خود را باز يافتند و احاديث مندرج در آن‌ها نيز همانند کتاب‌هاي نامور، به کار گرفته شد. نقش اخباريان در اين فرآيند، بيش از ديگران بود.

رويکردي شگفت

گفتيم که متأخّران، غير از کتب اربعه و کتب مشهور، به اخبار ديگر آثار حديثي اعتماد نداشتند و آن کتاب‌ها را يکسره رها کرده بودند. گويا در واکنش به همين بي‌اعتنايي‌ و تفريط بود که برخي از اخباريان، پاي در مسير افراط نهادند و افزون بر شناساندن و احياي آن کتب مهجور، قائل به اعتبار مطلق همه احاديث کتب روايي شدند. شگفتْ اين که برخي به معتبر شمردنِ همه اين کتب نيز بسنده نکرده‌اند و اقوالي را هم که در کتب فقهي آمده و قائل آنها نامعلوم است، معتبر مي‌دانند. صاحب تفسير نور الثقلين مي‌گويد:
ممکن است آن قول، فرموده حضرت بقية الله باشد و ايشان آن را در بين اقوال علما انداخته تا اجماع بر خطا نکنند. ۳

دلايل اعتبار کتاب‌‌هاي ديگر

صاحب حدائق براي معتبر بودن کتاب‌هاي حديثي غير از کتب اربعه، قرائن و شواهدي را ذکر کرده است ۴که خلاصه آنها چنين است:
کسي که به مصنّفات پيشينيان نظري بيندازد و از سيره و روش آنان اطلاع داشته باشد، اطمينان مي‌‌يابد که تا صحّت حديثي مورد تأييدشان نبود، آن را نقل

1.مرحوم مجلسي نيز الفقه الرضوي را از کتب معتبر مي‌داند (بحار الأنوار، ج ۱، ص ۱۱)؛ ولي در نزد شيخ حرّ عاملي ثابت نشده که اين کتاب از آثار معتمد باشد و لذا از آن نقل روايت نمي‌کند (هداية الاُمّة، ج ۸، ص ۵۵۰).

2.الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۲۵.

3.منبع الحياة، ص ۲۵.

4.الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۱۳ ـ ۲۵.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 12074
صفحه از 555
پرینت  ارسال به