دست داشتند که از زمان امير المؤمنين علي عليه السلام تا زمان امام حسن عسکري عليه السلام تصنيف شده بود. ۱از آن ميان، چهارصد اصل از آنِ شاگردان امام صادق عليه السلام شامل جوابهاي ايشان به مسائل گوناگون بود که «اصول اربعمأئه» خوانده ميشد. ۲دلايل صحّت اين اصول و قطع به صدور روايات آنها از معصوم، چنين است:
۱. اعتماد قطعي قدما به اصول چهارصدگانه
از زمان حضور ائمه تا پايان غيبت صغرا، شيعيان در عقايد و اعمالشان به آن اصول مراجعه ميکردند و بر رواياتشان اعتماد مينمودند. چندآن که هر گاه مستند فتوايي را از مفتي ميخواستند، اگر او به کتاب معروف و يا اصل مشهوري استناد ميکرد که راوياش ثقه بود، قانع ميشدند و سخنش را قبول ميکردند. ۳بر اين اساس، ما به طور قطع و يقين ميدانيم که روايات اين اصول، يا متواتر بودهاند و يا محفوف به قرائني که موجب علم و يقين به صدور حديث از معصوم ميشده است. اگر هم خبر واحدي محفوف به قرينه نبوده، يا اجماع در نقل داشته است ـ ولي چون معارضي نداشته، قدما جز آن خبر و يا موافق آن، ديگر موارد را نقل نکردهاند ـ ، و يا اجماع داريم که آن خبر از معصوم وارد شده است و مانعي از عمل کردن به آن هم نداريم. ۴
1.معالم العلماء، ابن شهرآشوب، ص ۳ (به نقل از مفيد)؛ الفوائد المدنية، ص ۶؛ هداية الاُمّة، ج ۸، ص ۵۷۲.
2.المعتبر في شرح المختصر، ج ۱، ص ۲۶؛ ذکري الشيعة، ج ۱، ص ۵۹؛ نهاية الدراية (شرح الوجيز شيخ بهايي)، ص ۵۲۴ (به نقل از طبرسي در إعلام الوري).
3.العدّة في اُصول الفقه، طوسي، ج ۱، ص ۱۲۶.
4.الفوائد المدنية، ص ۶۵ ـ ۶۸.