21
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

مبارزه‌اي ميان اصوليان و اخباريان بدل گشت که گرچه خاستگاهي فرهنگي و علمي داشت، زمينه‌ساز برخوردهاي پردامنه‌اي در جامعه شيعه شد و تا بيش از دو قرن، بازتاب‌هاي اجتماعي و حتي سياسيِ فراواني را در پي آورد. در قرن دوازدهم، شهرهاي مذهبي عراق و به‌ويژه نجف و کربلا، پايگاه اخباريان شده بود و کمتر نامي‌ از علماي‌ اصوليِ اين شهرها برده‌ مي‌شد. به‌ويژه در زمان‌ شيخ‌ يوسف‌ بحراني‌، به‌ سبب‌ نفوذ اخباريان‌، مجتهدان کم و بيش، در انزوا به سر مي‌بردند.
ولي رفته رفته، ورق بر گشت و با مبارزه جدّي و همه جانبه آقا وحيد بهبهاني (م ۱۲۰۵ ق)، عرصه بر اخباريان تنگ گرديد و مکتب اصولي، رونقي دو باره يافت. پس از وي، شيخ جعفر کاشف الغطا (م ۱۲۲۷ ق) به مبارزه با اخباريان پرداخت و چون حمايت‌هاي سياسي را مانع برچيدن بساط اخباريگري مي‌‌ديد، از فتحعلي شاه قاجار نيز خواست که دست از حمايت اخباريان بر دارد. پس از وي، شيخ مرتضي انصاري (م ۱۲۸۱ ق) به ترويج علم اصول فقه پرداخت. وي با رويکردهايي نو که در اصول فقه بنا نهاد، چنان بر رونق جريان اصولي در نجف و کربلا افزود که با شروع تدريس آخوند خراساني، اخباريان رو به افول نهادند و اکنون کمتر کسي از بزرگان را سراغ داريم که مدّعي پيروي از مکتب اخباري باشد.

ساختار کتاب

نظر به تفاوت ماهوي موضوعات تاريخي با مباحث نظري، اين مباحث در يک بخش گنجانده شده است. در ديگر بخش‌هاي کتاب، عقايد و باورهاي اخباريان، بررسي شده است. اين باورها را مي‌‌توان به دو دسته کلي «مباني» و «رويکردها» تقسيم کرد. نظر به تفاوت بنيادين اين دو دسته، هر کدام در بخشي جداگانه مطرح شده‌ است و بدين ترتيب، مطالب کتاب در سه بخش کلي عرضه شده است:
بخش يکم، مباحث تاريخي: در چهار فصل شامل مباحثي از اين دست: تعريف اخباريه، پيشينه و زمينه‌هاي پيدايش اخباريگري، بزرگان اخباري، رفتارهاي اجتماعي اخباريان، فوايد پيدايش اخباريگري، سرانجام اخباريگري و مقايسه برخي از ديدگاه‌هاي محدّثان کهن با اخباريان متأخّر. چنان که گذشت، ادّعاي اخباريان؛


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
20

مسلک اخباريگري، به کوشش بي‌دريغ ملا محمّد امين استرآبادي (م ۱۰۳۲ ق)، پا گرفت و چنان آوازه و اعتباري يافت که هرگز نتوان ناچيزش شمرد. استرآبادي با نگارش کتاب الفوائد المدنية، نام مسلک اخباري را در علوم اسلامي و تاريخ اجتماعي شيعه، ماندگار ساخت. وي در اين کتاب، رهروانِ راه اجتهاد را به چالش کشيد، اجتهاد و تقليد را ناروا شمرد، ادّله استنباط را محدود به «کتاب» و «سنّت» دانست و اجماع و عقل را از دايره حجّت، بيرون نهاد. وي معتقد بود که روش علماي پيشين و به‌ويژه فقهاي دوران حضور ائمّه، مراجعه مستقيم به روايات بوده است و نه اجتهاد در ادلّه. از نگاه استرآبادي، تقسيم مردم به مجتهد و مقلّد، صحيح نيست؛ چراکه تقليد از غير معصوم، جايز نيست و همه مردم بايد مقلّد معصومان باشند.
با همه پيشينه و استواريِ شيوه اجتهاد در ميان شيعيان، تفکّر استرآبادي و هم‌مسلکان او، در ميان حوزه‌هاي علميه شيعه در دوران صفويه جا باز کرد و انديشه‌مندان بسياري، اين شيوه را پذيرفتند و در جرگه اخباريان در آمدند.
البته کساني که شيوه ملا محمّد امين استرآبادي را پسنديدند، در ميانِ دو طيف «اعتدال» و «تندروي»، پراکنده بودند. از پيروان تندرو و متعصّب مکتب اخباري، مي‌توان از عبد الله بن صالح سماهيجي (م ۱۱۳۵ ق) صاحب منية الممارسين و ميرزا محمّد اخباري (م ۱۲۳۲ ق) مؤلف کتاب منية المرتاد في ذکر نفاة الاجتهاد، ياد کرد.
همچنين، محدّثان و فقيهان بزرگي را مي‌توان يافت که در عين اعتقاد به مکتب اخباري، روش اعتدال و ميانه‌روي را بر گزيده بودند؛ مانند: محمّد تقي مجلسي (م ۱۰۷۲ ق)، ملا خليل قزويني (م ۱۰۸۹ ق)، ملا محسن فيض کاشاني (م ۱۰۹۱ ق)، شيخ حرّ عاملي (م ۱۱۰۴ ق)، و شيخ يوسف بحراني (م ۱۱۸۶ ق).
در مقابل، مکتب «اصوليان» قرار داشت که همچنان معتقد به روش اجتهاد بودند و به اصول فقه گرايش داشتند. پيروان اين دو مکتب، اختلافات ژرفي در باب چگونگيِ برخورد با احاديث و دست‌يابي به احکام ديني داشتند و هر کدام، روش ديگري را نامعتبر مي‌‌شمردند. اين اختلاف نظرها، در قرن يازدهم هجري به

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 12089
صفحه از 555
پرینت  ارسال به