بيشتر روايات اصحاب ما که در کتب ماست، متواترند و به صحّت آنها قطع داريم. و آن دسته از رواياتي که متواتر نيستند، قرائني همراه آنان است که دلالت بر صحّت آنها دارد. پس اين اخبار، موجب علم و قطع است؛ هرچند در کتب ما به صورت خبر واحد ذکر شده باشند. ۱
در مقابل، بسياري از اصوليان، قطعي الصدور بودنِ تمام روايات کتب اربعه را قبول ندارند و برخي از اخباريان نيز با آنان همرأياند، مانند فيض کاشاني که اين ديدگاه را «افراط و غلّو در اخبار» خوانده است. ۲فاضل توني هم که برخي او را اخباري دانستهاند، صحّت همه اين اخبار را به صورت مطلق نميپذيرد و سپس ميگويد:
بله، در صورتي که اخبار کتب اربعه معارضي نداشته باشند و مضمونشان نيز مخالف عمل فقهاي بزرگ نباشد، عمل کردن به آنها نافذ است و در اين صورت، لازم نيست که سند آنها بررسي شود. ۳
دلايل صحّت کتب اربعه
براي آشنايي با دلايل صحّت اخبار کتب اربعه، استدلال اخباريان را با دو مقدّمه بيان ميکنيم:
مقدّمه اوّل: قطع به صحّت منابع
به طور خلاصه، مقدّمه ادعاي اخباريان اين است که نويسندگان کتب اربعه، احاديث خود را از منابع معتبري گرفتهاند که احاديث آنها قطعي الصدور بوده است. توضيحْ اين که: شيعيان و شاگردان ائمّه عليهم السلام نوشتههايي را با عنوان «اصل» ۴در
1.جوابات المسائل التبانيات (رسائل الشريف المرتضي، ج ۱)، ص ۲۶.
2.الحقّ المبين، ص ۱۲.
3.الوافية في اُصول الفقه، ص ۲۶۶ و ۲۷۱ ـ ۲۷۲.
4.اصل، که عنوان بعضي از کتب حديثي شيعه بوده، بر مجموعهاي کوچک از احاديث اطلاق ميشده که مؤلّف، تمام احاديث آن را خود، از امام عليه السلام شنيده باشد، و يا از کسي شنيده باشد که آن کس از امام شنيده است. پس اصل، نخستين مرحله نقل حديث را مکتوب ميکرده و حالت پيشنويس داشته است. از اين رو، نظم و ترتيب خاصّي در آن نبوده است؛ ولي منبع تأليف آثار ديگري قرار ميگرفته که بر اساس نظم متناسب با موضوع کتاب، تدوين ميشد، مانند «مصنَّف» که معمولاً با هدفي غير از نقل حديث ـ مانند تاريخ و تفسير و رجال و کلام ـ ، تأليف ميشد (ر.ک: تاريخ حديث شيـعه، پاکتچي نهاية الدراية، ص ۵۲۹؛ الذريعــة، ج ۲، ص ۱۲۵ ـ ۱۲۶؛ کتاب الطهارة، امـام خميني، ج ۳، ص ۳۶۰؛ تفصيل الشريعة، کتاب الحدود، ص ۴۴۷).