تحقيقي و مهذّب و منقّح نيست. به هر حال، اين کتاب مشهورتر از آثار ديگر اوست. با اين حال، محدّث بحراني تذکّر داده که او در اجازهنامهاش براي شيخ ناصر جارودي، فراموش کرده منية الممارسين را نيز در کنار پنجاه اثر ديگر خود ذکر کند. سماهيجي در اين کتاب، در ضمن پاسخ به ۸۹ سؤال شاگردش شيخ ياسين، به مجتهدان بسيار حمله کرده، و چهل فرق بين عالم اخباري با مجتهد اصولي ميشمارد. ۱
برخي از ديگر آثار سماهيجي نيز از اين حيث، شايان توجهاند که رويکردهاي اخبارگرايانه او را نمايان ميسازند. از آن جمله، رسالهاي در نفي اجتهاد دارد و در آن، ادّعا کرده که اجتهاد، در زمان ائمّه عليهم السلام وجود نداشته است. ۲همچنين، در مقدّمه کشکولي به نام رياض الجنان المشحون باللؤلؤة والمرجان، قصيدهاي سروده در مدح حديث و تعريف و تمجيد از اهل حديث؛ بهويژه محمّد امين استرآبادي، شيخ حرّ عاملي، و فيض کاشاني، و در آن، اجتهاد را نيز نکوهش ميکند. ۳وي در اثري به نام الرسالة العلوية في ثلاث مسائل کلامية، ميگويد:
آنچه در اصول بدين لازم داريم، علم و يقين است؛ هرچند آن علم و يقين، از راه ادلّه و برهان عقلي نبوده باشد. ۴
کتاب النوحية، در اصول فقه است و سماهيجي آن را در پاسخ به سؤالات نوح بن هاشم نوشته و در آن ميگويد:
ما قبول نداريم که رجوع کردن به مجتهد، واجب بوده باشد، و در اين باره، نه از طرف خداوند و نه رسول الله و اهل بيت او عليهم السلام فرماني وارد نشده است. و آن کس که رجوع به او واجب است، راوي حديث است که عالم به آن و عارف به معاني آن و ثقه و مورد اطمينان بوده باشد؛ ولي در اصطلاح، به «مجتهد» راوي حديث
1.روضات الجنات، ج ۱، ص ۳۲ و ۱۲۷؛ لؤلؤة البحرين، ص ۹۸ ـ ۱۰۰؛ طبقات أعلام الشيعة، ج ۶، ص ۴۵۲ و ۴۶۲.
2.أنوار البدرين، ص ۱۷۵.
3.روضات الجنات، ج ۴، ص ۲۵۲؛ دايرة المعارف تشيّع، ج ۲، ص ۱۱.
4.الذريعة، ج ۱۱، ص ۲۱۰، ش ۱۲۵۹.