آن هنگام، از دنيا رفته بوده است. پس اين که سيّد هاشم محلاّتي در تعليقه تفسير نور الثقلين، سال وفات او را ۱۱۱۲ ق، دانسته، صحيح نيست. ۱
حويزي افزون بر محدّث، مفسّر و شاعر بودن، از بزرگترين علماي سرسخت و تندرو اخباري در قرن يازدهم بود. ۲برخي گفتهاند که هر مسئلهاي که اصحاب در کتب فقهيشان به «قيل» و شخص مجهول نسبت دادهاند، حويزي به آن عمل ميکرد و ميگفت:
مراد اصحاب از قيل، حضرت صاحب الزمان عليه السلام است که اين قول را در ميان شيعه پخش کرده و لباس ابهام و مجهوليت بر آن پوشانده است تا بر خطا اجماع نکنند. ۳
مشهورترين شاگرد او، سيّد نعمة الله جزايري (م ۱۱۱۲ ق) در شيراز بوده است. ۴و مهمترين تأليف او، تفسير رواييِ نور الثقلين است که در سالهاي اخير، در پنج مجلّد به چاپ رسيده است. وي در اين تفسير، قرآن را فقط طبق روايات معصومان عليهم السلام تفسير کرده و از ديگران هيچ روايتي را نقل نکرده و در باره تفسير الفاظ و اِعراب و قرائت آيات نيز هيچ سخني نگفته است. ۵علّامه طباطبايي رحمه الله عليه اين تفسير را کتاب باارزشي خوانده که مؤلّف آن، جدّيت بسياري در ضبط و ترتيب احاديث کرده است. ۶
ملاّمحسن فيض کاشاني (۱۰۰۷ ـ ۱۰۹۱ ق)
محمّد بن شاه مرتضي فرزند شاه محمود، معروف به ملا محسن و مشهور به فيض کاشاني، محدّث و مفسّري بزرگ، و شاعري زبردست بود. وي در کاشان متولّد شد، در قم دوره رشد و نموّ را گذراند و سرانجام نيز در کاشان بدرود حيات گفت. مزار وي در کاشان معروف است.
1.طبقات أعلام الشيعة، ج ۵، ص ۳۳۲.
2.أعيان الشيعة، ج ۱۲، ص ۴۰، ش ۷۹۴۵؛ الذريعة، ج ۲۴، ص ۳۶۵، ش ۱۹۶۷؛ أمل الآمل، ج ۲، ص ۱۵۴، ش ۴۴۹؛ روضات الجنات، ج ۴، ص ۲۱۵، ش ۳۸۱.
3.الأنوار النعمانية، ج ۲، ص ۴۶؛ منبع الحياة، ص ۲۵؛ روضات الجنات، ج ۴، ص ۲۱۵.
4.موسوعة طبقات الفقهاء، ج ۱۱، ص ۱۵۲؛ الاجازة الکبير، ص ۸۰؛ الفوائد الرضوية، ص ۲۳۷.
5.أمل الآمل، ج ۲، ص ۱۵۴؛ الاجازة الکبيرة، ص ۳۵؛ ريحانة الأدب، ج ۴، ص ۱۲۴.
6.نور الثقلين، ج ۱، مقدّمه علامه طباطبايي، ص ۲.