روشن است که جايگاه اين بحث، متون کلامي است و در حوزه اعتقادات و معارف اسلامي ميگنجد؛ ولي از آن جا که اين مسئله، نقطه اصطکاک و يا تلاقيِ مباحث عقلاني با حديث است، ميتوان از هر پاسخي، به دو چيز پي برد: نخست، به مبانيِ فکريِ پاسخدهنده و روششناسي وي در اصول اعتقادي؛ و دوم، به رويکرد او در حوزه نقل و حديثشناسي. اين که پاسخدهنده، به رويکردها و مباني اخباريان گرايش داشته باشد يا بدانچه مجتهدان و اصوليان ميگويند، تأثير مستقيمي بر ديدگاه وي در بحث سهو نبي خواهد داشت. پس ميتوان ديدگاه دانشمندان سدههاي مختلف را در اين باره بررسي کرد و سپس در باره نسبت فکري آنان با هر يک از دو گروه اخباري و اصولي، به داوري پرداخت. حال اگر محدّثان قديم، در نسبت دادنِ سهو و نسيان به نبي اکرم صلي الله عليه و آله اشتراکي با اخباريان متأخّر داشته باشند، اين سؤال اصلي مطرح خواهد شد که آيا چنين اشتراکي ميتواند نشانهاي باشد بر اين که محدّثان نيز در واقع، اخباري بودهاند؟
نظر مشهور
به عقيده بيشتر اماميه، بلکه قريب به اتفاق آنان، سهو و فراموشي در نماز، همانند سهو و نسيان در تبليغ احکام دين، براي پيامبر و امام جايز نيست. به گفته محمّد تقي مجلسي (مجلسي اوّل)، نماز جايگاه حضور قلب پيامبر خدا صلي الله عليه و آله با خداوند تبارک و تعالي است. حالْ اگر جايز باشد که ايشان در اين هنگام سهو کند، ممکن است در تبليغ احکام الهي نيز سهو کند؛ زيرا در واجب بودن، هر دو يکساناند: نماز بر ايشان واجب است، چنان که تبليغ بر ايشان واجب است. ۱و چون همه اتفاق دارند بر اين که انبيا در بيان دستورهاي ديني اشتباه نميکنند، ۲پس در عباداتي چون نماز نيز