103
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

ثقه و کسي که به او اعتماد دارم، نقل مي‌کنم». ۱شيخ صدوق نيز در کتاب الاعتقادات در مباحثي همچون نزول وحي، و قضا و قدر، ۲به حديثي مرسل استدلال مي‌کند و از همين رو، شيخ مفيد به او انتقاد مي‌کند که چرا در اين باب، به احاديث شاذ و نادري اعتماد کرده که بر فرض صحّت، معناي ديگري دارند. ۳و او را سرزنش مي‌‌کند که در اين جا، از رُوات تقليد کرده است. ۴
سيد مرتضي نيز که هم‌عصر اصحاب حديث بوده، در انتقاد از آنان مي‌گويد:
اين اصحاب حديث، در اصول دين از توحيد، نبوت، عدل و امامت به اخبار واحد احتجاج مي‌کنند، و حال آن که هر عاقلي مي‌داند که اخبار آحاد در اصول دين حجّيت ندارد. ۵
وقتي از اصحاب حديث از سبب اعتقادشان به توحيد، عدل، نبوّت و يا امامت سؤال کنيد، آنان شما را به روايات ارجاع مي‌دهند و روايات را در آن مورد برايت مي‌خوانند، اگر آنان اين معارف را از جهت صحيح ۶شناخته بودند به روايات حواله نمي‌دادند. ۷
و در جاي ديگر مي‌گويد:

1.همان، ص ۳۳۵، ح ۳ و ص ۳۳۹، ح ۱۳ و ص ۳۳، ح ۱. نيز پس از نقل روايتي از قاسم شريک مفضّل، مي‌گويد: «او مرد راستگويي است» ( الروضة من الکافي، ج ۸، ص ۳۷۴، ح ۵۶۲). معلوم مي‌شود که وي، تنها راوي اين حديث بوده و چون خبر او را اطمينان‌‌آور مي‌داند، به آن عمل مي‌کند.

2.الإعتقادات، شيخ صدوق، ص ۳۴.

3.تصحيح الإعتقاد (سلسلة مؤلَّفات الشيخ المفيد، ج ۵)، ص ۵۴.

4.تصحيح الإعتقاد (سلسلة مؤلَّفات الشيخ المفيد، ج ۵)، ص ۱۲۰ ـ ۱۲۲؛ بحار الأنوار، ج ۱۸، ص ۲۴۸ ـ ۲۵۰.

5.جوابات المسائل الموصليات الثالثة (رسائل الشريف المرتضي، ج ۱)، ص ۲۱۱.

6.به نظر سيد مرتضي، وقتي شناخت «از جهت صحيح» است که مبتني بر دلايل عقلي باشد و «طريق شناخت خدا، فقط عقل است نه روايات؛ زيرا تا خدا را نشناسيم و به حکمت او شناخت پيدا نکنيم و ندانيم که کار قبيح انجام نمي‌دهد و دروغگويان را تصديق نمي‌کند، روايات هيچ حجّيتي نخواهند داشت. جوابات المسائل الرازية (رسائل الشريف المرتضي، ج ۱)، ص ۱۲۷.

7.مسألة في إبطال العمل بأخبار الآحاد (رسائل الشريف المرتضي، ج ۳)، ص ۳۱۱.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
102

سمعي و روايات را نيز براي رسيدن به چنين يقيني، کافي مي‌‌دانند. ولي در گام بعدي، علم و يقين را تنها هنگامي معتبر مي‌‌شمارند که از اخبار به دست آيد. ۱و افزون بر اينها، مي‌گويند: روش قدماي اصحاب هم همين بوده است. چنان که استرآبادي مي‌گويد:
روش اخباريان پيشين، مانند علي بن ابراهيم و شاگردش کليني و شيخ صدوق و پدرش و علمايي که نزديک به عصر ائمه عليهم السلام مي‌‌زيسته‌اند و يا بعضي از امامان معصوم را درک کرده‌اند، همين بوده است که مدرک مسائل شرعيه را چه اصول دين و چه فروع، منحصر در اخبار اهل بيت دانسته‌اند. ۲
براي بررسي اين نسبت، بايد عبارات اصحاب حديث را در دو مرحله، بکاويم. نخست اين که مرحوم کليني در ديباچه اثر خود، مي‌گويد:
فرائض و احکام دين، بايد از روي بصيرت باشد و منجر به علم و يقين شود. چنانچه بدون علم و يقين، داخل دين شويم، بدون علم و يقين هم از آن خارج مي‌شويم؛ چنان که امام موسي بن جعفر عليه السلام مي‌فرمايد: «کسي که با علم و بصيرت، ايمان بياورد، در آن ايمان ثابت مي‌ماند، و آن ايمان به دردش مي‌خورد، ولي شخصي که بدون بصيرت ايمان بياورد، در آن ايمان ثابت نمي‌ماند». ۳
و در مرحله دوم، عقيده دارد که اين علم و يقين، بايد از کتاب و سنت به دست آيد تا ايماني چون کوه استوار، فراهم شود و اگر خداوند کسي را به خودش وا گذارد، اسباب استحسان و تقليد و تأويل را برايش فراهم مي‌کند که نه علم‌آور است و نه ايجاد بصيرت مي‌کند. و چنين ديني عاريه است. ۴
او اين ديدگاه را در عمل نيز به کار بسته؛ چنان که در بحث غيبت امام زمان و غير آن، به روايات مرسلي اعتماد مي‌کند که راوي آن گفته است: «اين روايت را از

1.الفوائد المدنية، ص ۲۹ ـ ۳۰.

2.الفوائد المدنية، ص ۴۰ و ۱۲۲. نيز ر.ک: همان، ص ۱۸۱؛ هداية الأبرار، ص ۲۳۲؛ لوامع صاحب‌قراني، ج ۱، ص ۹۹ ـ ۱۰۳؛ هداية الأبرار، ص ۷ و ۸۴؛ الفوائد الطوسية، ص ۴۵۵ و ۵۲۵.

3.الکافي، ج ۱، ص ۶ ـ ۷.

4.همان، ص ۷ ـ ۸.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 12106
صفحه از 555
پرینت  ارسال به