ثقه و کسي که به او اعتماد دارم، نقل ميکنم». ۱شيخ صدوق نيز در کتاب الاعتقادات در مباحثي همچون نزول وحي، و قضا و قدر، ۲به حديثي مرسل استدلال ميکند و از همين رو، شيخ مفيد به او انتقاد ميکند که چرا در اين باب، به احاديث شاذ و نادري اعتماد کرده که بر فرض صحّت، معناي ديگري دارند. ۳و او را سرزنش ميکند که در اين جا، از رُوات تقليد کرده است. ۴
سيد مرتضي نيز که همعصر اصحاب حديث بوده، در انتقاد از آنان ميگويد:
اين اصحاب حديث، در اصول دين از توحيد، نبوت، عدل و امامت به اخبار واحد احتجاج ميکنند، و حال آن که هر عاقلي ميداند که اخبار آحاد در اصول دين حجّيت ندارد. ۵
وقتي از اصحاب حديث از سبب اعتقادشان به توحيد، عدل، نبوّت و يا امامت سؤال کنيد، آنان شما را به روايات ارجاع ميدهند و روايات را در آن مورد برايت ميخوانند، اگر آنان اين معارف را از جهت صحيح ۶شناخته بودند به روايات حواله نميدادند. ۷
و در جاي ديگر ميگويد:
1.همان، ص ۳۳۵، ح ۳ و ص ۳۳۹، ح ۱۳ و ص ۳۳، ح ۱. نيز پس از نقل روايتي از قاسم شريک مفضّل، ميگويد: «او مرد راستگويي است» ( الروضة من الکافي، ج ۸، ص ۳۷۴، ح ۵۶۲). معلوم ميشود که وي، تنها راوي اين حديث بوده و چون خبر او را اطمينانآور ميداند، به آن عمل ميکند.
2.الإعتقادات، شيخ صدوق، ص ۳۴.
3.تصحيح الإعتقاد (سلسلة مؤلَّفات الشيخ المفيد، ج ۵)، ص ۵۴.
4.تصحيح الإعتقاد (سلسلة مؤلَّفات الشيخ المفيد، ج ۵)، ص ۱۲۰ ـ ۱۲۲؛ بحار الأنوار، ج ۱۸، ص ۲۴۸ ـ ۲۵۰.
5.جوابات المسائل الموصليات الثالثة (رسائل الشريف المرتضي، ج ۱)، ص ۲۱۱.
6.به نظر سيد مرتضي، وقتي شناخت «از جهت صحيح» است که مبتني بر دلايل عقلي باشد و «طريق شناخت خدا، فقط عقل است نه روايات؛ زيرا تا خدا را نشناسيم و به حکمت او شناخت پيدا نکنيم و ندانيم که کار قبيح انجام نميدهد و دروغگويان را تصديق نميکند، روايات هيچ حجّيتي نخواهند داشت. جوابات المسائل الرازية (رسائل الشريف المرتضي، ج ۱)، ص ۱۲۷.
7.مسألة في إبطال العمل بأخبار الآحاد (رسائل الشريف المرتضي، ج ۳)، ص ۳۱۱.