۵۶۵۱.امام على عليه السلام :[خدا] عبادت [بندگان] را شكر گزارد ، و به داد ، داورى نمود ، و بزرگوارى و احسان كرد ... . اين است سخن جدا كننده [ى حق و باطل] و حُكم دادگرانه .
۵۶۵۲.امام على عليه السلام :بار الها! اگر اَجَلم فرا رسيده و كردارم مرا به تو نزديك نساخته است، عوامل بدبختى ام را به عنوان عذر ، با اعتراف به گناهم نزد تو مى آورم . پس اگر بخشيدى، چه كسى سزاوارتر از تو به آن است ؟ و اگر عذاب نمودى ، چه كسى در داورى نسبت به آنها از تو دادگرتر است ؟ بار الها! اگر بخشيدى ، به خاطر لطف توست ، و اگر كيفر دادى ، به خاطر دادگرى توست . پس ـ اى كسى كه جز به لطفش اميد نمى رود و جز از دادگرى اش هراسى نيست ـ بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و با لطفت بر ما منّت نِه و در دادگرى ات بر ما سخت نگير .
۵۶۵۳.امام زين العابدين عليه السلامـ در مناجاتش ـ: اى سَرور من! ... به عزّت تو سوگند ، حقيقتاً ، چنان دوستت دارم كه شيرينى محبّتت در قلبم جاى گرفته و جانم با زيبايى آن ، مأنوس گشته است . و در دادگاه دادگرانه تو ، غير ممكن است كه اسباب [نزول ]رحمتت را از عقيده مندان به محبتّت باز دارى .
۵۶۵۴.امام زين العابدين عليه السلامـ در دعا ـ: ... همانا من ، بنده تو و در پنجه قدرت تو هستم و اختيار من ، به دست توست . با وجود فرمانت ، هيچ [اختيار و حقِّ] فرمان دادنى براى من نيست . حُكم تو درباره من ، نافذ ، و داورىِ تو درباره من عادلانه است . مرا توان خروج از سلطنت تو نيست و قادر نيستم از حيطه قدرت تو بيرون روم ، و نمى خواهم از عشق تو به جانبى ديگر ميل كنم ـ و به [مقام] خشنودى تو دست نمى يازم ـ و به آنچه نزد توست ، نايل نمى شوم جز با اطاعت تو و به لطف رحمتت .