471
دانش نامه عقايد اسلامي ج8

الهى ، به اين گروه نسبت داده شده است . ۱ از آن جا كه كتاب هاى اين متكلّمان در دست نيست، نمى توان در اين باره قضاوت قطعى نمود .
گروه دوم ، معتزله هستند . اين گروه نيز خود را مفوّضه يا قَدَرى نمى دانند . متكلّمان اماميّه نيز معمولاً معتزله را طرفداران اختيار و هم رأى با اماميّه مى دانند ؛ ۲ امّا لازمه برخى عقايد معتزله ، تفويض است .
قاضى عبد الجبّار معتزلى ، فصل مستقل و مبسوطى از كتاب المغنى را به عنوان «فى استحالة مقدور لقادرين أو لقدرتين» اختصاص داده و دلايل متعدّدى بر اين نظريّه اقامه كرده است . وى از استادانش (ابو على جبّايى و ابو هاشم جبّايى) نيز مطالبى در تأييد اين نظريّه نقل نموده است .
بر اساس اين نظريّه ، خداوند بر افعال انسان ، قدرت ندارد ؛ چرا كه انسان بر افعال اختيارى خويش قدرت دارد . در نتيجه اگر خداوند نيز به اين افعالْ قادر باشد، تعلّق دو قادر بر يك مقدور پيش مى آيد ، كه محال است .
لازمه اين نظريّه ، عجز و ضعف خدا و محدود شدن سلطنت اوست ؛ چرا كه بر اساس اين نظريّه ، خداوند بر افعال اختيارى انسان ها سلطنت ندارد و عاجز از اين است كه جلوى صدور فعل انسان ها را بگيرد ، در حالى كه محدوديت و عجز و ضعف ، از ويژگى هاى مخلوق است و نمى توان اين صفات را به خالق نسبت داد. امام باقر عليه السلام در رابطه با بطلان نظريّه تفويض (در كنار بطلان نظريّه جبر) مى فرمايد :
لَم يُفَوِّض الأَمرَ إِلى خَلقِهِ وَهنا مِنهُ وَضَعفا ، وَلا أَجبَرَهُم عَلى مَعاصيهِ ظُلما . ۳ خداوند از روى سستى و ناتوانى ، كار را به آفريده اش نسپرده و آنها را از روى

1.آشنايى با فرق و مذاهب اسلامى : ج ۶ ص ۴۵ .

2.نهج الحقّ و كشف الصدق : ص ۱۰۱، أنوار الملكوت فى شرح الياقوت : ص ۱۱۰، كشف المراد : ص ۳۰۸، النافع يوم الحشر : ص ۲۷ و ۱۵۶، أوائل المقالات : ص ۱۵ .

3.بحار الأنوار : ج ۵ ص ۱۷ .


دانش نامه عقايد اسلامي ج8
470

۳ . تفويض بخشى از امور دينى از جانب خدا به انبيا يا اوصياى آنان .
۴ . تفويض تكوينى، به معناى واگذار كردن آفرينش و يا تدبير امور مخلوقات به انبيا و يا اوصياى آنان .
۵ . تفويض تفسيرِ شمارى از صفات خداوند (مانند صفات خبرى ۱ ) به او .
گفتنى است كه در اين جا ، صحّت و بطلان هيچ يك از اين معانى را بررسى نمى كنيم .
۶ . تفويض در مقابل جبر، يعنى واگذارى افعال انسان به طور مطلق به خود او .
بر اساس نظريّه تفويض ـ كه مقابل نظريّه جبر است ـ انسان در محدوده افعال تفويض شده به او ، اصل «توانايى انجام دادن امور» را از خدا دريافت كرده است و پس از اين دريافت، او خود در افعال خويش استقلال دارد و تحقّق اين افعال ، منوط به اذن و اجازه تكوينى خدا نيست ؛ بلكه خداوند نسبت به اين افعال ، فاقد قدرت و توانايى است .
اين نظريّه در تاريخ علم كلام و فرق و مذاهب ، به دو گروه نسبت داده شده است :
گروه اوّل ، قَدَريانِ نخستين هستند كه در رأس آنها ، معبد جُهَنى و غيلان دمشقى قرار دارند . البتّه اسناد تاريخى و حديثى ، مفوّضه بودن اين گروه را اثبات نمى كنند ؛ امّا در كتاب هاى فرق و مذاهب ، عقيده تفويض و نفى قضا و قدر

1.صفات خبرى ، صفاتى هستند كه در قرآن و احاديث به خداوند ، نسبت داده شده اند ؛ ولى اثبات اين صفات براى خدا از طريق عقل ، امكان پذير نيست ، مانند : داشتن چهره و دست . برخى از اهل حديث (مانند مالك بن انس و نيز ماتِريدى) ، معتقد به اين معنا از تفويض بوده اند (ر . ك : الملل و النحل : ج ۱ ص ۸۵ و التوحيد : ص ۷۴) .

  • نام منبع :
    دانش نامه عقايد اسلامي ج8
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، با همکاری: رضا برنجكار، ترجمه: عبدالهادى مسعودى، مهدى مهریزى، على نقى خدایارى، محمّد مرادی و جعفر آریانی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 59396
صفحه از 483
پرینت  ارسال به