۵۶۳۸.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در دعايش ـ: خدايا! من ، بنده و پسر بنده و پسر كنيز تو ام . اختيار من ، به دست توست . حُكم تو درباره ام نافذ، و داورى ات درباره ام عادلانه است .
۵۶۳۹.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ از خطبه اش در غدير خُم ـ: [خدا را] فرمان مى برم و به سوى هر چيزى كه خشنودى او در آن است ، شتاب مى كنم و به خاطر اشتياق به فرمانبرى او و بيم از كيفرش ، تسليم حُكم اويم؛ چرا كه او خدايى است كه [دشمن از ]مكرش در امان نيست و از ستمش بيم نمى رود .
۵۶۴۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در دعاى روز سوم ماه ـ: حُكم او (خدا) ، دادگرانه است و او براى ستايش ، سزاوار است .
۵۶۴۱.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در دعايش ـ: وعده تو راست ، سخن تو حق ، و داورى تو دادگرانه است .
۵۶۴۲.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يونس عليه السلام ، زمانى كه ديد قومش دعوت او را نمى پذيرند و به او ايمان نمى آورند ، آزرده شد و احساس بى تابى كرد . از اين رو ، به پروردگارش شِكوه نمود . در بخشى از شِكوه هاى او چنين بود : اى پروردگار من! تو مرا در سى سالگى به سوى قومم مبعوث فرمودى و من ، سى و سه سال در ميانشان ماندم و آنان را به ايمان آوردن به تو و تصديق رسالتم دعوت نمودم و از عذاب و نقمت تو بيمشان دادم ؛ امّا آنان تكذيبم كردند و به من ايمان نياوردند ، و نبوّتم را انكار نمودند و رسالتم را سبُك شمردند و مرا تهديد نمودند و ترسيدم كه مرا بكشند . پس ، عذابت را بر آنان فرود آر ؛ زيرا آنان قومى هستند كه ايمان نمى آورند .
آن گاه خداوند به يونس عليه السلام وحى فرمود : «در ميان آنان ، زن باردار و جنين و كودك خردسال و مرد پير و زن ناتوانْ و مستضعف حقير وجود دارد ، در حالى كه من ، داور دادگر هستم كه رحمتم بر خشمم پيشى گرفته است . من خردسالان قوم تو را به خاطر گناهان بزرگ سالانشان كيفر نمى دهم و ـ اى يونس ـ آنان بندگان و آفريدگان و مردمان من در سرزمين هاى من و در زير پوشش من اند . دوست دارم درباره آنان حوصله كنم و با ايشان مدارا نمايم ، و توبه شان را انتظار مى كشم» .