۶۰۷۱.الكافىـ به نقل از احمد بن محمّد بن ابى نصر ـ: به امام رضا عليه السلام گفتم: برخى از ياران ما به جبر قائل اند، و برخى به اختيار .
به من فرمود: «بنويس: به نام خداوند بخشنده مهربان. زين العابدين عليه السلام فرمود كه خداوند عز و جل فرمود: اى فرزند آدم! تو به مشيّت من مى خواهى، و به نيروى من واجب هاى مرا برايم به جا مى آورى، و به نعمت من بر نافرمانى من نيرو گرفتى. تو را شنوا و بينا قرار دادم. هر نيكى اى كه به تو برسد، از جانب خداست و هر بدى اى كه به تو برسد، از جانب خودت است و اين به خاطر آن است كه من به نيكى هاى تو شايسته ترم و تو به بدى هايت از من شايسته ترى و اين به خاطر آن است كه من درباره آنچه انجام مى دهم، مورد پرسش قرار نمى گيرم، در حالى كه آنان مورد پرسش قرار مى گيرند. همانا هر چيزى را كه اراده كنى، برايت ترتيب داده ام».
۶۰۷۲.امام رضا عليه السلام :خداوند فرمود: «اى فرزند آدم! من به نيكى هاى تو از تو سزاوارترم و تو به بدى هايت از من سزاوارترى. به سبب نيروى من كه در تو قرار دادم، نافرمانى ام را به جا آوردى».
۶۰۷۳.تاريخ دمشقـ به نقل از عبد اللّه بن جعفر ـ: از ميان كسانى كه در جَمَل (با امام على عليه السلام ) حاضر بودند، مردى برخاست و گفت: اى امير مؤمنان! درباره قَدَر، آگاهمان فرما .
[امام عليه السلام ] فرمود: «... قَدَر، امرى بين دو امر است؛ [يعنى] نه جبر است و نه تفويض».
۶۰۷۴.عيون أخبار الرضا عليه السلامـ به نقل از بريد بن عمير بن معاويه شامى ـ: در مرو به حضور امام رضا عليه السلام رسيدم و به او گفتم: اى فرزند پيامبر خدا! از امام صادق عليه السلام به ما روايت شده كه فرمود: «نه جبر است و نه تفويض؛ بلكه امرى بين دو امر است» . معناى آن چيست؟
فرمود: «هر كه گمان برد كه خداوند، كارهاى [بدِ] ما را انجام مى دهد، سپس به خاطر آنها ما را كيفر مى كند، در حقيقت، به جبر، قائل شده است، و هر كه گمان برد كه خداوند عز و جل كار و روزى را به حجّت هاى خويش ـ كه بر آنان سلام باد ـ وا گذاشت، در حقيقت، به تفويض، قائل شده است، و قائل به جبر، كافر و قائل به تفويض، مشرك است».
به ايشان گفتم: اى فرزند پيامبر خدا! امرِ بين دو امر چيست؟
فرمود: «وجود راه براى انجام دادن آنچه بِدان امر شده اند و ترك آنچه از آن نهى شده اند».
به ايشان گفتم: آيا براى خداوند عز و جل در اين باره، مشيّت و اراده اى هست؟
فرمود: «اراده و مشيّت خداوند درباره عبادت ها، امر كردن به آنها و خشنودى از آنها و يارى بر انجام دادن آنهاست، و اراده و مشيّت خداوند درباره گناهان، نهى از آنها و خشم گرفتن به خاطر آنها و يارى نكردن بر انجام دادن آنهاست».
گفتم: آيا خداوند، درباره آنها قضا دارد؟
فرمود: «بله. هيچ كار خير يا شرّ بندگان نيست، جز اين كه خداوند درباره آن، قضا دارد» .
گفتم: معناى اين قضا چيست؟
فرمود: «داورى در حقّ آنان به آنچه بر پايه رفتارشان از پاداش و كيفر در دنيا و آخرت، درخورشان است».