385
دانش نامه عقايد اسلامي ج8

۶۰۴۷.امام صادق عليه السلام :از جمله چيزهايى كه خداوند عز و جل به موسى وحى فرمود و در تورات بر او نازل كرد[ ،اين است]: «همانا من خدايم و معبودى جز من نيست. مردم را آفريدم و خير را آفريدم و آن را بوسيله كسى كه دوست دارم، جارى مى سازم . پس خوشا به حال كسى كه آن را به وسيله او نجات دهم!
من خدايم و معبودى جز من نيست. مردم را آفريدم و شر را آفريدم ۱ و آن را به وسيله كسى كه مى خواهم ، انجام مى دهم . پس واى به حال كسى كه آن را بر دستان او انجام دهم!» .

۶۰۴۸.امام صادق عليه السلام :تو خدايى و معبودى جز تو نيست و آفريننده خير و شرّى . تو خدايى و معبودى جز تو نيست و آفريننده بهشت و دوزخى .

1.در مرآة العقول آمده است : شيخ طوسى مى گويد : شر ، در آن جا كه گفته مى شود «خداوند متعال ، آفريننده خير و شر است» ، هر چيزى است كه با طبيعت انسان ، سازگار نباشد ؛ هر چند مصلحتى هم داشته باشد . از آنچه وى گفته ، به دست مى آيد كه شر ، دو معنا دارد : ۱ . چيزى كه براى طبايع [انسانى] ، خوشايند است ، مانند آفريدن حيوانات آزار دهنده . ۲ . چيزى كه تباهى در پى دارد و مصلحتى هم در آن نيست . شرّى كه از خداوندْ نفى مى شود ، شرّ دومى است و نه اوّلى . فلاسفه گفته اند : آنچه صدورش از حكيمْ قابل تصوّر است ، يا همه اش خير است و يا همه اش شر است و يا هر دو را با هم دارد . اگر همه اش خير باشد ، بر خداوند متعال ، لازم است كه آن را بيافريند . و اگر همه اش شر باشد ، آفريدن آن ، روا نيست . و اگر در آن ، شر و خير ، هر دو باشند ، يا خيرش بيشتر است يا شرّش و يا خير و شرّش مساوى اند . اگر خيرش بيش از شرّش باشد ، آفريدن آن هم بر خدا لازم است و اگر شرّش بيش از خيرش باشد ، و يا خير و شرّش برابر باشند ، آفريدن آن ، روا نيست . حيوانات موذى اى كه ما در جهان مى بينيم ، خيرشان بيش از شرّشان است . پس آگاه باش كه مراد از آفريدن خير و شر در اين دسته از احاديث ، يا تقدير كردن آنهاست و يا آفريدن ابزار و اسبابى كه با آنها كار خير و شر ، ممكن مى شود ، همان گونه كه خداوند سبحان ، شراب را آفريد و انسان را بر نوشيدن آن ، توانمند ساخت . يا كنايه از اين است كه خير و شر ، با توفيق الهى يا نبود آن ، ايجاد مى شوند ، چنان كه ، گويا خداوند ، آن دو را آفريده است . يا مراد از خير و شر ، نعمت ها و بلايا هستند . يا مراد از آفريدن آن دو ، آفريدن كسى است كه خدا مى داند او با اختيار خود ، خير يا شر را برمى گزيند . البته پنهان نيست كه بجز معناى دوم و سوم ، بقيه معانى ، بعيد به نظر مى رسند ؛ اما فلاسفه ، غالبا معتقدند كه بجز خداوند ، هيچ تأثيرگذارى در عالم وجود نيست و اراده بنده ، تنها زمينه است براى اين كه خداوند متعال ، كار را با دست بنده انجام دهد . اين معنا ، هم با مذهب آنها و هم با مذهب معتزليان ، سازگارى دارد .


دانش نامه عقايد اسلامي ج8
384

۶۰۴۷.الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ مِمّا أوحَى اللّهُ إلى موسى عليه السلام وأنزَلَ عَلَيهِ فِي التَّوراةِ : أنّي أنَا اللّهُ لا إلهَ إلّا أنَا ، خَلَقتُ الخَلقَ وخَلَقتُ الخَيرَ وأجرَيتُهُ عَلى يَدَي مَن اُحِبُّ ، فَطوبى لِمَن أجرَيتُهُ عَلى يَدَيهِ .
وأنَا اللّهُ لا إلهَ إلّا أنَا ، خَلَقتُ الخَلقَ وخَلَقتُ الشَّرَّ ۱ وأجرَيتُهُ عَلى يَدَي مَن اُريدُهُ ، فَوَيلٌ لِمَن أجرَيتُهُ عَلى يَدَيهِ . ۲

۶۰۴۸.عنه عليه السلام :أنتَ اللّهُ (الَّذي) لا إلهَ إلّا أنتَ ، خالِقُ الخَيرِ وَالشَّرِّ ، أنتَ اللّهُ لا إلهَ إلّا أنتَ خالِق الجَنَّةِ وَالنّارِ . ۳

1.. في مرآة العقول : قال المحقّق الطّوسي قدس سره : ما ورد أنّه تعالى خالق الخير والشرّ ، اُريد بالشرّ ما لا يلائم الطباع وان كان مشتملاً على مصلحة ، وتحقيق ما ذكره أنّ للشرّ معنيين : أحدهما : ما لا يكون ملائما للطبائع كخلق الحيوانات المؤذية ، والثاني ما يكون مستلزما للفساد ، ولا يكون فيه مصلحة ، والمنفيّ عنه تعالى هوالشرّ بالمعنى الثاني لا الشرّ بالمعنى الأوّل ، وقال الحكماء : ما يمكن صدوره من الحكيم إمّا أن يكون كلّه خيرا ، أو كلّه شرّا ، أو بعضه خيرا وبعضه شرّا ، فإن كان كلّه خيرا وجب عليه تعالى خلقه ، وإن كان كلّه شرّا لم يجز خلقه ، وإن كان بعضه خيرا وبعضه شرّا فإمّا أن يكون خيره أكثر من شرّه ، أو شرّه أكثر من خيره ، أو تساويا ، فإن كان خيره أكثر من شرّه وجب على اللّه خلقه ، وإن كان شرّه أكثر من خيره أو كانا متساويين لم يجز خلقه ، وما نرى من الموذيات في العالم فخيرها أكثر من شرّها . ثمّ اعلم أنّ المراد بخلق الخير والشرّ في هذه الأخبار إمّا تقديرهما ، أو خلق الآلات والأسباب الّتي بها يتيسّر فعل الخير وفعل الشرّ ، كما أنّه سبحانه خلق الخمر وخلق في النّاس القدرة على شربها ، أو كناية عن أنّهما يحصلان بتوفيقه وخذلانه ، فكأنّه خلقهما ، أو المراد بالخير والشرّ النّعم والبلايا ، أو المراد بخلقهما خلق من يعلم أنّه يكون باختياره مختارا للخير أو الشرّ ، ولا يخفى بُعد ما سوى المعنى الثاني والثالث ، وأمّا الحكماء فأكثرهم يقولون لا مؤثّر في الوجود إلّا اللّه ، وإرادة العبد معدّة لإيجاده تعالى الفعل على يده ، فهي موافقة لمذاهبهم ومذاهب الأشاعرة (مرآة العقول : ج ۲ ص ۱۷۱ ـ ۱۷۲) .

2.الكافي : ج ۱ ص ۱۵۴ ح ۱ ، المحاسن : ج ۱ ص ۴۴۰ ح ۱۰۱۸ كلاهما عن معاوية بن وهب ، بحار الأنوار : ج ۵ ص ۱۶۰ ح ۱۸ .

3.الكافي : ج ۲ ص ۵۱۶ ح ۲ عن عبد اللّه بن أعين و ص ۵۱۵ ح ۱ نحوه ، ثواب الأعمال : ص ۲۹ ح ۱ عن زرارة ابن أعين ، تهذيب الأحكام : ج ۳ ص ۸۰ ح ۲۳۴ ، مصباح المتهجّد : ص ۵۵۴ ح ۶۴۷ كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، أعلام الدين : ص ۳۶۱ ، بحار الأنوار : ج ۹۳ ص ۲۲۰ ح ۲ .

  • نام منبع :
    دانش نامه عقايد اسلامي ج8
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، با همکاری: رضا برنجكار، ترجمه: عبدالهادى مسعودى، مهدى مهریزى، على نقى خدایارى، محمّد مرادی و جعفر آریانی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 59400
صفحه از 483
پرینت  ارسال به