315
دانش نامه عقايد اسلامي ج8

۵۹۶۴. امام صادق عليه ‏السلام : عيسى روح اللّه‏، از قومى گذر كرد كه همهمه و صدايشان در هم پيچيده بود . پرسيد : «اينان چه خبرشان است؟».
گفته شد : اى روح اللّه‏! امشب ، فلانى دختر فلانى، به عروسى فلانى پسر فلانى در مى‏آيد .
گفت : «امروز ، سر و صدا راه مى‏اندازند و فردا گريه مى‏كنند» .
يكى از آنان گفت : چرا، اى فرستاده خدا؟
گفت : «زيرا امشب، عروس آنان خواهد مُرد».
گفتند : خدا و فرستاده او راست مى‏گويند .
منافقان گفتند : فردا نزديك است !
وقتى صبح شد، آمدند و عروس را به حال خوديافتند، در حالى‏كه هيچ اتّفاقى نيفتاده بود . گفتند : اى روح اللّه‏! آن كه ديروز خبر دادى مى‏ميرد ، نمرده است!
عيسى عليه ‏السلام گفت : «خدا هر چه بخواهد، انجام مى‏دهد . ما را نزد او (عروس) ببريد . پس در حالى كه از همديگر سبقت مى‏گرفتند، رفتند تا [به خانه عروس رسيدند و] در زدند . شوهرش بيرون آمد . عيسى عليه ‏السلام به او گفت : «از همسرت براى من اجازه بگير» .
شوهر، نزد همسرش آمد و به او خبر داد كه روح و كلمه خدا با گروهى، پُشت در هستند . همسرش خود را پوشاند. آن گاه عيسى عليه ‏السلام وارد شد و به او گفت : «ديشب چه كار [خيرى] انجام دادى؟»
گفت: كارى انجام ندادم، مگر همان كارى كه در گذشته نيز انجام مى‏دادم . هر شب جمعه، نيازمندى مى‏آمد و ما غذاى او را تا شب جمعه بعدى مى‏داديم . در اين شب [جمعه] هم آمد، در حالى كه من و خانواده‏ام به كارهايى مشغول بوديم . او صدا زد؛ ولى كسى جوابش را نداد . دوباره صدا زد؛ ولى جواب نشنيد ، تا اين كه بارها صدا زد . وقتى سخنش را شنيدم، برخاستم و به صورت ناشناخته ، همان طور كه درگذشته به او غذا مى‏رسانديم ، غذا را به او رساندم .
[عيسى عليه ‏السلام ] به او گفت : «از جايت برخيز» .
[او از جايش برخاست و ]ناگهان از زير لباس او مارى افعى پديدار گشت كه مانند ساقه‏اى ايستاده، دمش را به دندان گرفته بود .
[عيسى عليه ‏السلام ] گفت : «به خاطر آنچه انجام دادى، اين افعى از تو باز داشته شده است» .

۵۹۶۵. امام صادق عليه ‏السلام : يهودى‏اى از كنار پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله گذر كرد و گفت : السّام عليك (مرگ بر تو) .
پيامبر خدا فرمود : «عليك (بر تو باد) ».
ياران پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله گفتند: با مرگ، به تو سلام كرد و گفت : مرگ بر تو !
پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله فرمود : «من نيز همان گونه جوابش دادم» . پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله سپس فرمود : «گردن اين يهودى را مار سياهى، از پشت مى‏گزد و او را مى‏كشد» .
يهودى رفت و هيزم بسيارى را جمع كرد و بار نمود. سپس زمانى نگذشت كه باز گشت . پيامبر خدا به او فرمود : «بارت را زمين بگذار».
او هيزم‏ها را زمين گذاشت . ناگهان مار سياهى كه در درون هيزم‏ها به چوبى پيچيده بود، پيدا شد . [پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ]فرمود : «اى يهودى! امروز، چه كرده‏اى؟».
گفت : جز جمع‏آورى اين هيزم‏ها كارى نكرده‏ام ، آن را بار كردم و آوردم ، در حالى كه دو قرص نان ، همراهم بود : يكى از آن دو را خودم خوردم و ديگرى را به مسكينى صدقه دادم .
پيامبر خدا فرمود : «به خاطر همان، خداوند، [اين مار سياه را] از او دفع كرد» و فرمود : «همانا صدقه، مرگ بد را از انسان برطرف مى‏كند» .


دانش نامه عقايد اسلامي ج8
314

۵۹۶۴. الإمام الصادق عليه ‏السلام : إنَّ عيسى روحَ اللّه‏ِ مَرَّ بِقَومٍ مُجَلِّبينَ ۱ فَقالَ : ما لِهؤُلاءِ ؟ قيلَ : يا روحَ اللّه‏ِ ، إنَّ فُلانَةَ بِنتَ فُلانٍ تُهدى إلى فُلانِ بنِ فُلانٍ في لَيلَتِها هذِهِ . قالَ : يُجَلِّبونَ اليَومَ ويَبكونَ غَدا ، فَقالَ قائِلٌ مِنهُم : ولِمَ يا رَسولَ اللّه‏ِ ؟ قالَ : لِأَنَّ صاحِبَتَهُم مَيِّتَةٌ في لَيلَتِها هذِهِ ! فَقالَ القائِلونَ بِمَقالَتِهِ : صَدَقَ اللّه‏ُ وصَدَقَ رَسولُهُ ، وقالَ أهلُ النِّفاقِ : ما أقرَبَ غَدا .
فَلَمّا أصبَحوا جاؤوا فَوَجَدوها عَلى حالِها لَم يَحدُث بِها شَيءٌ . فَقالوا : يا روحَ اللّه‏ِ إنَّ الَّتي أخبَرتَنا أمسِ أنَّها مَيِّتَةٌ لَم تَمُت ! فَقالَ عيسى عليه ‏السلام : يَفعَلُ اللّه‏ُ ما يَشاءُ ، فَاذهَبوا بِنا إلَيها .
فَذَهَبوا يَتَسابَقونَ حَتّى قَرَعُوا البابَ ، فَخَرَجَ زَوجُها فَقالَ لَهُ عيسى عليه ‏السلام : اِستَأذِن لي عَلى صاحِبَتِكَ ، قالَ : فَدَخَلَ عَلَيها فَأَخبَرَها أنَّ روحَ اللّه‏ِ وكَلِمَتَهُ بِالبابِ مَعَ عِدَّةٍ ، قالَ : فَتَخَدَّرَت ، فَدَخَلَ عَلَيها فَقالَ لَها : ما صَنَعتِ لَيلَتَكِ هذِهِ ؟ قالَت : لَم أصنَع شَيئا إلّا وقَد كُنتُ أصنَعُهُ فيما مَضى ، إنَّهُ كانَ يَعتَرينا سائِلٌ في كُلِّ لَيلَةِ جُمُعَةٍ فَنُنيلُهُ ما يَقوتُهُ إلى مِثلِها ، وإنَّهُ جاءَني في لَيلَتي هذِهِ وأنَا مَشغولَةٌ بِأَمري وأهلي في مَشاغِلَ ۲ فَهَتَفَ فَلَم يُجِبهُ أحَدٌ ، ثُمَّ هَتَفَ فَلَم يُجَب ، حَتّى هَتَفَ مِرارا ، فَلَمّا سَمِعتُ مَقالَتَهُ قُمتُ مُتَنَكِّرَةً حَتّى أنَلتُهُ كَما كُنّا نُنيلُهُ .
فَقالَ لَها : تَنَحَّي عَن مَجلِسِكِ ، فَإِذا تَحتَ ثِيابِها أفعى مِثلُ جِذعَةٍ عاضٌّ عَلى ذَنَبِهِ ! فَقالَ عليه ‏السلام : بِما صَنَعتِ صُرِفَ عَنكِ هذا . ۳

۵۹۶۵. عنه عليه ‏السلام : مَرَّ يَهودِيٌّ بِالنَّبِيِّ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله فَقالَ : السّامُ عَلَيكَ . فَقالَ رَسولُ اللّه‏ِ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله : عَلَيكَ ، فَقالَ أصحابُهُ : إنَّما سَلَّمَ عَلَيكَ بِالمَوتِ ، قالَ : المَوتُ عَلَيكَ . قالَ النَّبِيُّ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله : وكَذلِكَ رَدَدتُ .
ثُمَّ قالَ النَّبِيُّ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله : إنَّ هذَا اليَهودِيَّ يَعَضُّهُ أسوَدُ في قَفاهُ فَيَقتُلُهُ . قالَ : فَذَهَبَ اليَهودِيُّ فَاحتَطَبَ حَطَبا كَثيرا فَاحتَمَلَهُ ثُمَّ لَم يَلبَث أنِ انصَرَفَ . فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّه‏ِ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله : ضَعهُ ، فَوَضَعَ الحَطَبَ فَإِذا أسوَدُ في جَوفِ الحَطَبِ عاضٌّ عَلى عودٍ ، فَقالَ : يا يَهودِيُّ ، ما عَمِلتَ اليَومَ ؟ قالَ : ما عَمِلتُ عَمَلاً إلّا حَطَبي هذَا ، احتَمَلتُهُ فَجِئتُ بِهِ ، وكانَ مَعي كَعكَتانِ ، فَأَكَلتُ واحِدَةً وتَصَدَّقتُ بِواحِدَةٍ عَلى مِسكينٍ . فَقالَ رَسولُ اللّه‏ِ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله : بِها دَفَعَ اللّه‏ُ عَنهُ . وقالَ : إنَّ الصَّدَقَةَ تَدفَعُ ميتَةَ السَّوءِ عَنِ الإِنسانِ . ۴

1.الجَلبَةُ : الأصوات ، وقيل : اختلاط الأصوات ، والجلَبُ : الجلَبةُ في جماعة النّاس ، من الصّياح (لسان العرب : ج ۱ ص ۲۶۹ «جلب») .

2.في المصدر : «مشاغيل» ، والتصويب من بحار الأنوار .

3.الأمالي للصدوق : ص ۵۸۹ ح ۸۱۶ عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج ۴ ص ۹۴ ح ۱ .

4.الكافي : ج ۴ ص ۵ ح ۳ عن سالم بن مكرم ، بحار الأنوار : ج ۴ ص ۱۲۱ ح ۶۷ .

  • نام منبع :
    دانش نامه عقايد اسلامي ج8
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، با همکاری: رضا برنجكار، ترجمه: عبدالهادى مسعودى، مهدى مهریزى، على نقى خدایارى، محمّد مرادی و جعفر آریانی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 59463
صفحه از 483
پرینت  ارسال به