در غالب موارد ، عملاً تغيير نمىكند و تنها ممكن است در موارد خاصّى (مثلاً به وسيله دعا در عرفات) تغيير نمايد .
اگر گفته شود : «لسان احاديث گذشته ، چنين جمعى را نمىپذيرد و احاديث مربوط به اجابت دعا در تغيير قضاى حتمى نيز خلاف اين جمعبندى است» ، گفته مىشود : اگر به پذيرش تعارض، ناچار شويم و هر دو دسته از احاديث را ناظر به مقام امكان و عدم امكان ذاتىِ بدا بدانيم ، بىترديد بايد گفت كه احاديث دسته اوّل ـ كه مىگويند قضاى حتمى نيز امكان تغيير با خواست خداوند متعال را دارد ـ مقدّماند ؛ چرا كه علاوه بر قوّت سند و دلالت و كثرت و هماهنگى با آيات و احاديث بَدا ، مدلولشان با عقل نيز سازگارى دارند، به خلاف مدلول احاديث دسته دوم كه اگر مراد از آنها عدم امكان ذاتىِ بدا باشد ، ناسازگار با عقل است ؛ چرا كه خداوند ، همان طور كه در ايجاد و اثبات مقدّراتِ هستى، توانا و مختار است، در محو و نابود كردن آنها نيز توانا و آزاد است و انكار بَدا در تحقّق پديدهها ، به معناى انكار قدرت و اراده خداوند است .