ج ـ انسانشناسى
اگر بَدا را نفى كنيم و خداوند را فارغ از كار قضا و قدر بدانيم ، انگيزهاى براى تغيير وضعيّت كنونىِ خود به وسيله كارهاى خير و عبادات و نماز ، باقى نخواهد ماند ؛ چرا كه هر آنچه مقدّر شده است ، همان خواهد شد و هيچ تغييرى در قضا و قدر ، رخ نخواهد داد .
اصولاً اميدوارى به آينده و داشتن روحيّه تلاش ، در گرو اميد به تغيير وضعيّت و امكان بهبود وضعيّتِ موجود است . از سوى ديگر ، اگر خداوند ، تقديرها را تغيير نمىداد ، با دعا و تضرّع به درگاه او ، بهتر شدن وضعمان را از او نمىخواستيم .
بنا بر اين ، اعتقاد به بَدا ، از يك سو ، روحيّه اميدوارى و تلاش را به انسان مىدهد و از سوى ديگر ، روحيّه دعا و توبه و تضرّع و توكّل به حق تعالى را در انسان تقويت مىكند .
بدين سان ، نقش اعتقاد به بَدا در حيات مادّى و معنوى انسان ، آشكار مىشود ؛ چرا كه مقولاتى همچون : اميد ، تلاش ، دعا ، توجّه و توكّل ، شكلدهنده حيات معنوى و نيز حيات مادّى انسان بر پايه حيات معنوى اويند .
اسباب بَدا
هر عملى ، خواه مثبت و خواه منفى ، مىتواند موجب تغيير در قضا و قدر و به عبارت ديگر، موجب بَدا گردد . در قرآن و احاديث ، به برخى اعمال خوب و بد كه موجب بَدا مىشوند ، اشاره شده است . از ميان اين عوامل ، دعا ، صدقه و صله ارحام ، بيش از ديگر اعمال ، مورد تأكيد قرار گرفتهاند .
پيامبر صلى الله عليه و آله دعا را موجب تغيير قضاى تقديرشده معرّفى مىكند ، حتى اگر اين