حجت هايش خبر داده و اعلام كرده كه حتمى است و راهى براى تغييرش نيست . و در نزد خداوند ، اجل مسمّايى هم وجود دارد كه بر خلاف اجل معيّن ، حتمى نيست و آن ، همانى است كه وقتى مسمّا بودن آن را اعلام كرده ، بَدا هم در آن واقع مى شود . از اين روست كه خداوند متعال فرموده است : «در نزد او» يعنى كسى را از آن ، مطّلع نساخته است . اما اين كه آن را مسمّا گفته اند، از اين جهت است كه از آن ، نام برده شده است و مادام كه نام برده نشده بود ، موقوف بود و از اين روست كه در آنچه خبر داده ، بَدا واقع مى شود ، البتّه نه حتما .
احتمال هم دارد كه مراد از مسمّا ، اسم برده شدن و توصيف شدن به حتميّت باشد . بنا بر اين، مقصود ، اين مى شود : او اجلى حتمى را معيّن كرد (يعنى: اعلام كرد كه حتمى است) و از اجلى ديگر خبر داد كه آن هم در نزد او حتمى است؛ ولى بندگان را از حتميّت آن ، آگاه نساخت . و از آن ، به دست مى آيد كه او چيزى را اعلام كرده ، اما نه به صورت وقوع قطعى ، و آن ، غير از اجل مسمّاست و آن اجلى هم نيست كه اوّل گفته شد .
حاصل اين دو ، با نزديكى اى كه به هم دارند ، اين است كه هر دو ، قطعى اند ؛ ولى خداوند ، از يكى خبر داده و از ديگرى ، نه . و از آيه استفاده مى شود كه به جز دو اجل يادشده ، اجل موقوف هم وجود دارد . احتمال دارد كه اولى عام باشد كه در اين صورت ، در روايت ابن مِسكان، دچار تكلف شده ايم؛ يعنى احتمال دارد كه اجل ، حتمى باشد . نيز ظاهر بيشتر احاديث ، اين است كه اجل اوّلى ، موقوف (غير حتمى) است و اجل مسمّا، حتمى است . ۱