وَلَم تَملِكهُ وَعَصى أمرَ نَفسِهِ فَلَم تَملِكهُ . ۱ آيا آنان را كه غافلگير شدند و پريشان ، نديده ايد كه بر شب ا ايستادگى كردند و به شهوت ها متمايل شدند تا اين كه پيامبران پروردگارشان به سوى آنان آمدند . نه آنچه آرزو داشتند ، به دست آوردند و نه آنچه از دست آنها رفت، بازگشت . هر چه انجام دادند ، پيش رو ديدند و از آنچه برجاى گذاشتند، پشيمان شدند ؛ ولى هرگز پشيمانى سودى نداشت. قلم تقدير ، رقم خورده بود . رحمت خداوند بر كسى كه خيرى را پيش تر بفرستد و صادقانه انفاق نمايد و بر خواهش هايش چيره شود و خواهش ها بر او چيره نشوند و فرمان نفسش را نافرمانى كند و نفس ، مالك او نشود .
۳ . قلمرو آزادى انسان در محدوده تقدير الهى
آزاد بودن انسان در تعيين سرنوشت دنيوى و اُخروى خود، مطلق نيست ؛ بلكه در محدوده قضا و قدر الهى است ؛ زيرا هر كس بر اساس تقدير حكيمانه حضرت حق عزّوجلّ استعداد ويژه اى دارد و تنها در محدوده مقدّرات و استعدادهاى خود مى تواند از آزادى و تلاش خويش بهره گيرد، نه اين كه هر كس بتواند به هر موقعيت دلخواه مادّى يا معنوى دست يابد و آنچه در احاديث پيشين آمده كه : «كُلٌّ مُيَسَّرٌ لِما خُلِقَ لَه» ، به نظر مى رسد كه ناظر به اين نكته باشد .
آرى! هر چيزى در نظام آفرينش بر اساس تقدير حكيمانه حق تعالى ، براى هدف خاصّى آمادگى دارد كه در همان محدوده ، قابل بهره بردارى است ، چنان كه امام على عليه السلام مى فرمايد :
قَدَّرَ ما خَلَقَ فَأَحكَمَ تَقديرَهُ ، وَدَبَّرَهُ فَأَلطَفَ تَدبِيرَهُ ، وَوَجَّهَهُ لِوِجهَتِهِ فَلَم يَتَعَدَّ حُدودَ مَنزِلَتِهِ ، وَلَم يَقصُر دونَ الانتهاءِ إلى غايَتِهِ ، وَلَم يَستَصعِب إذ أمَرَ بِالمُضِيِّ عَلى