173
دانش نامه عقايد اسلامي ج8

متعال ، نسبت به آفريدگان خود قضا و قدرى دارد و در افعال آنها نيز قضا و قدرى معلوم دارد و مقصود از آن ، اين است كه قضاى خدا در افعال نيك بندگان، به «امر كردن» به اين گونه كارهاست و در افعال زشت ايشان، به «نهى كردن» از آنها و در نفْس ها و جان هايشان، به «آفريدنِ» آنها و در آنچه در ميانشان انجام مى دهد، به «ايجاد كردن» آن چيزهاست و قَدَر او در آنچه خود مى كند، به «قرار دادن آن چيزها در جايگاه حقّ» آنهاست و در افعال بندگانش، به «آن چيزى است كه درباره آنها حكم كرده است، از امر و نهى و پاداش و كيفر»؛ زيرا همه اينها در جايگاه خود قرار دارند ، و نه بيهوده در آن جا قرار گرفته اند و نه به باطل ساخته شده اند.
بنا بر اين ، اگر قضا در افعال خداوند متعال و قَدَر با توجّه به توضيحاتى كه داديم ، تفسير شود ، شبهه مربوط به اين موضوع از بين مى رود و مسئله براى افراد خردمند ، روشن مى شود و اشكال و ايرادى در آن به وجود نمى آيد.
امّا در اخبارى كه شيخ صدوق رحمه الله در نهى از سخن گفتن درباره قضا و قَدَر روايت كرده است، دو وجه احتمال داده مى شود:
اوّل ، آن كه اين نهى ، مخصوص كسانى است كه بحث هاى آنان در اين موضوع ، موجب فساد عقيده و گم راهى آنها از دين مى شود و تنها راه نجاتشان، خوددارى از بحث كردن در اين موضوع و غور نكردن در اين باره است. اين نهى ، شامل عموم مكلّفان نبوده است؛ زيرا گاهى اوقات ، عواملى كه موجب فسادِ عقيده برخى مى شود، براى برخى ديگر سازنده و مفيد است و بر عكس. بنا بر اين، ائمّه عليهم السلامپيروان دينى خود را با در نظر گرفتن مصالح آنها، راه نمايى مى كرده اند.
وجه دوم ، اين است كه نهى از سخن گفتن درباره قضا و قَدَر، نهى از بحث


دانش نامه عقايد اسلامي ج8
172

كه معتقدند: «إنّ اللّه تعالى قضى بالمعصية على خلقه»؛ زيرا اگر مقصودشان اين است كه خداوند ، گناه و نافرمانى را در ميان آفريدگانش آفريده است، بايد بگويند: «قضى فى خلقه بالعصيان»، نه «قضى عليهم» ؛ چون آفريدن در ميان آنهاست ، نه بر آنها. اين ، در حالى است كه خداوند متعال با اين سخن خود : « الَّذِى أَحْسَنَ كُلَّ شَىْ ءٍ خَلَقَهُ؛ ۱ آن خدايى كه هر چيزى را نيكو آفريد» ، گفته كسانى را كه آفرينش گناه را به خدا نسبت مى دهند، تكذيب كرده است.
اگر مقصودشان اين است كه قضا به معناى امر كردن به گناهان است، اين هم درست نيست؛ زيرا خداوند با اين آيه: « إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَآءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ؛ ۲ همانا خدا به زشتكارى فرمان نمى دهد. آيا بر خدا چيزى مى بنديد كه نمى دانيد؟» ، مدّعى چنين سخنى را تكذيب كرده است.
اگر مقصودشان اين باشد كه خداوند ، خلق را از گناهانى كه مى كنند ، آگاه و مطّلع كرده است، اين نيز بى معناست؛ زيرا مردم نمى دانند كه در آينده اطاعت مى كنند يا معصيت و از اين كه در آينده چه از آنها سر خواهد زد، اطّلاع تفصيلى و دقيقى ندارند.
اگر منظورشان اين باشد كه خداوند ، ميان بندگان به معصيت داورى كرده است، اين نيز درست نيست؛ زيرا احكام و داورى هاى خداوند متعال ، حق است و معصيت ، از خود آنان سر زده است . بنا بر اين ، اين سخن آنها بى معنا و به اتّفاق [اهل نظر] ، بيهوده و لغو است. پس، بطلان پندار كسانى كه معتقدند خداوند متعال به گناهان و زشتى ها حكم مى كند، روشن شد.
با توضيحاتى كه داديم، به نظر ما معناى قضا و قدر ، اين است كه خداوند

1.سجده : آيه ۷ .

2.اعراف : آيه ۲۸ .

  • نام منبع :
    دانش نامه عقايد اسلامي ج8
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، با همکاری: رضا برنجكار، ترجمه: عبدالهادى مسعودى، مهدى مهریزى، على نقى خدایارى، محمّد مرادی و جعفر آریانی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 62212
صفحه از 483
پرینت  ارسال به