فصل يكم : معناى قضا و قدر
۵۷۶۳.امام على عليه السلامـ در بيان معنا و تفسير «قضا» ـ: آن، ده نوع است كه معناى مختلف دارند [و عبارت اند از] : به پايان بردن ، پيمان گرفتن ، آگاه ساختن ، انجام دادن كار ، واجب كردن ، حتمى شدن ، تكميل نمودن ، داورى كردن، فيصله دادن ، آفريدن ، و فرا رسيدن مرگ .
امّا قضا به معناى به پايان بردن، همان سخن خداى متعال است كه : «و آن گاه كه تنى چند از جِن را به سوى تو روانه كرديم كه قرآن را بشنوند ، چون بر آن حاضر شدند، [به يكديگر ]گفتند : «گوش فرا دهيد» و چون به پايان رسيد ، هشدار دهنده، به سوى قوم خود باز گشتند » . «فلمّا قُضِى» ، يعنى وقتى به پايان رسيد . و مانند اين سخن خداست : «و چون آداب ويژه حجّ خود را به پايان برديد ، خدا را به ياد آوريد» .
امّا قضا به معناى پيمان بستن ، اين سخن خداى متعال است : «و پروردگار تو مقرّر كرد كه جز او را مپرستيد» ، يعنى پيمان بست . و مانند اين آيه است در سوره قصص: «و چون امر (پيامبرى) را به موسى وا گذاشتيم ، تو در جانب غربى [ِطور ]نبودى» ؛ يعنى وقتى با او پيمان بستيم .
امّا قضا به معناى آگاه ساختن، اين سخن خداى متعال است : «و او را از اين امر، آگاه كرديم كه ريشه آن گروه، صبحگاهان، بريده خواهد شد» و نيز اين سخن خداى سبحان : «و به فرزندان اسرائيل در كتاب [آسمانى شان ]خبر داديم كه : قطعا دو بار در زمين فساد خواهيد كرد» ؛ يعنى آنان را از آنچه انجام مى دهند، در تورات آگاه ساختيم .
امّا قضا به معناى انجام دادن كار، اين گفته خداى متعال در سوره طه است : «هر چه مى خواهى، بكن» ؛ ۱ يعنى هر كار مى خواهى، انجام بده . و نيز در سوره انفال است كه : «تا خداوند، كارى را كه انجام شدنى بود، به انجام رساند» ؛ يعنى آنچه را كه پيش تر مى دانست ، انجام مى دهد. و همانند اين در قرآن، بسيار است .
امّا قضا به معناى واجب كردن [در مورد واجب كردنِ ]عذاب، مانند اين سخن خداى متعال در سوره ابراهيم است : «و چون امرْ واجب شد، شيطان مى گويد ...» ؛ يعنى وقتى عذابْ واجب شد. و همانند اين، در سوره يوسف است : «امرى كه شما دو تن از من جويا شديد، تحقّق يافت» ؛ يعنى كارى را كه از من مى پرسيديد، واجب گشت .
امّا قضا به معناى حتمى شدن ، اين گفته خداى متعال در داستان مريم است : «و [اين، ]دستورى حتمى بود» ؛ يعنى از پيش، تعيين شده بود .
امّا قضا به معناى تكميل نمودن ، اين سخن خداى متعال در سوره قصص است : «و چون موسى آن مدّت را به پايان رسانيد» ، يعنى زمانى را كه بر او شرط شده بود، تكميل كرد . و مانند گفته موسى عليه السلام : «هر يك از دو مدّت را كه به انجام رسانيدم ، بر من تعدّى [روا] نباشد» كه معناى آن، اين است كه: هر گاه تكميل كردم .
امّا قضا به معناى داورى ، اين سخن خداى متعال است : «و ميانشان به حقْ قضاوت مى شود و گفته مى شود : ستايش ، ويژه پروردگار جهانيان است» ، يعنى ميانشان داورى مى شود . و اين كلام خداى متعال است : «و خداست كه به حقْ داورى مى كند ، و كسانى كه آنان آنها را به جاى او مى خوانند، [عاجزند و] به چيزى داورى نمى كنند . در حقيقت ، آن خداست كه شنواى بيناست» . و اين گفته خداى سبحان است : «فرمان، جز به دست خدا نيست ، كه او به حقْ داورى مى كند و او بهترينِ داوران است» . و نيز اين سخن خداى متعال در سوره يونس است : «و ميان آنان با برابرى داورى مى شود» .
امّا قضا به معناى آفريدن ، اين گفته خداى سبحان است : «پس، آنها را [به صورت ]هفت آسمان، در دو هنگام، مقرّر داشت» ، يعنى آنها را آفريد .
امّا قضا به معناى فرو فرستادن مرگ ، مانند گفته دوزخيان در سوره زخرف است : «و فرياد مى كشند : اى مالك! [بگو : ]پروردگارت جان ما را بستاند . پاسخ مى دهد : شما ماندگاريد» ، يعنى مرگ را براى ما فرو فرستد . و همانند آن است : «بر ايشان مقرّر نمى شود تا بميرند و عذابِ آن از ايشان كاسته نمى شود» ؛ يعنى مرگ بر آنان فرود نمى آيد كه راحت شوند . و همانند آن در داستان سليمان بن داوود است : «پس چون مرگ را بر او مقرّر داشتيم ، جز جنبنده اى خاكى (موريانه) كه عصاى او را [به تدريج ]مى خورْد، [آدميان را] از مرگ او آگاه نگردانيد» و منظور خدا اين است : زمانى كه مرگ را بر او فرو فرستاديم .