۱۱ / ۱۰
حديثسازى در نکوهش اهل بيت علیهم السّلام
۴۵۴.شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحديد - به نقل از ابو جعفر اِسکافى -: معاويه، گروهى از صحابيان و گروهى از تابعيان را به نقل اخبار ناشايست در باره على علیه السّلام گمارد تا موجب طعن على و بيزارى جستن از وى گردد و براى آنان در اين کار، دستمزدى قرار داد که موجب تشويق آنان به چنين کارهايى مىشد. آنان، آنچه را موجب خشنودى معاويه مىگشت، ساختند. از جمله آنان [از صحابيان]: ابو هُرَيره، عمرو بن عاص و مُغَيرة بن شُعبه و از تابعيان، عُروة بن زبير بودند.
زُهْرى روايت کرده است که عروة بن زبير، براى وى نقل کرد که: عايشه به من گفت: من پيش پيامبر خدا بودم که عبّاس و على آمدند. پيامبر فرمود: «اى عايشه! اين دو بر غير ملّت من - يا فرمود: بر غير دين من - خواهند مُرد...».
عبد الرزّاق، از معمّر نقل مىکند که نزد زُهْرى، دو حديث از عروه از عايشه در باره على علیه السّلام بود که روزى در باره آنها از او پرسيدم.
گفت: با اين دو و حديثشان، چهکار دارى؟ خداوند، بهتر مىداند که من، آن دو را در باره بنى هاشم، متّهم [به حديثسازى] مىکنم.
امّا حديث نخست را که ذکر کرديم. حديث دوم را نيز عروه ادّعا مىکند که عايشه برايش نقل کرده است. او مىگويد: نزد پيامبر صلی الله علیه و آله بودم که عبّاس و على پيش آمدند. پيامبر صلی الله علیه و آله گفت: «اى عايشه! اگر خوش دارى که به دو مرد دوزخى بنگرى، به اين دو که از راه مىرسند، بنگر». من نگريستم. عبّاس و على بن ابى طالب را ديدم.
امّا عمرو بن عاص نيز روايتى دارد که بخارى و مسلم، آن را به طور مُسنَد و متّصلِ به وى آوردهاند که گفت: از پيامبر خدا صلی الله علیه و آله شنيدم که مىفرمود: «خاندان ابو طالب، اولياى من نيستند. ولىّ من، تنها خدا و مؤمنان صالحاند».
همچنين، از ابو هُرَيره، روايتى نقل شده که معنايش اين است که على علیه السّلام در زمان حيات پيامبر خدا صلی الله علیه و آله از دختر ابو جهل، خواستگارى کرده است.
اين کار على علیه السّلام، پيامبر صلی الله علیه و آله را خشمگين ساخت تا آنجا که به منبر رفت و فرمود: «نه به خدا! هرگز! دختر ولىّ خدا و دختر دشمن خدا (ابو جهل)، در يک جا (خانه) جمع نخواهند شد. فاطمه، پاره تن من است. آنچه او را آزار دهد، مرا نيز آزار مىدهد. اگر على، دختر ابو جهل را مىخواهد، بايد نخست از دختر من جدا شود و سپس، هر چه مىخواهد، انجام دهد» و يا سخنى نزديک به اين مضمون.