۳۹۲.المحاسن- به نقل از عبد الأعلى بن اَعيَن -: على بن حنظله، مسئلهاى را از امام صادق علیه السّلام پرسيد. من نيز حاضر بودم. امام علیه السّلام به او پاسخ داد. على به امام علیه السّلام گفت: اگر اين گونه و آن گونه باشد [چه] ؟ امام علیه السّلام به گونهاى ديگر پاسخش را داد تا آن که پاسخ را به چهار گونه رساند. على بن حنظله گفت: اى ابو محمّد! اين، بابى است که ما استوارش کردهايم. امام صادق علیه السّلام، آن سخن را شنيد و به او فرمود: «اى ابوالحسن! اين را مگو. تو مرد پارسايى هستى، برخى چيزها در تنگنايند و جز به يک گونه جارى نمىشوند؛ مانند نماز جمعه که يک وقت بيشتر ندارد و آن هم هنگام زوال خورشيد است. برخى چيزها نيز توسعه دارند و بر گونههاى فراوان، جارى مىشوند و اين مسئله، از آنهاست. به خدا سوگند، آن نزد من، هفتاد وجه دارد.
۳۹۳.بصائر الدرجات- به نقل از على بن ابى حمزه -: من و ابو بصير نزد امام صادق علیه السّلام رفتيم. در همان هنگام که نشسته بوديم، امام صادق علیه السّلام سخنى گفت. با خود گفتم: اين، از آن چيزهايى است که براى شيعيان مىبرم. به خدا سوگند، اين، حديثى است که مانند آن را تاکنون نشنيدهام. امام علیه السّلام به صورتم نگريست و سپس فرمود: «من به يک سخن، لب مىگشايم؛ امّا هفتاد وجه در آن برايم هست. اگر بخواهم، اين وجه را مىگيرم و اگر بخواهم، آن وجه را».
۳۹۴.مختصر بصائر الدرجات- به نقل از موسى بن اشيم -: نزد امام صادق علیه السّلام رفتيم. من از ايشان، در باره مردى پرسيدم که زنش را در يک مجلس، سه بار طلاق داده بود. امام علیه السّلام فرمود: «اعتبارى ندارد». من نشسته بودم که مردى از يارانمان نزد امام علیه السّلام آمد و به ايشان گفت: چه مىفرمايى در باره مردى که زنش را در يک مجلس، سه بار طلاق داده است؟ امام علیه السّلام فرمود: «هر سه، يک بار حساب مىشود و يک طلاق، صورت گرفته است، ولى بيش از سه طلاق به سه طلاق و يا يک طلاق، باز نمىگردد و اعتبارى ندارد». من از پاسخ امام به آن مرد، اندوهناک شدم و ندانستم که چرا اين گونه متفاوت شد؟
ما همچنان نشسته بوديم که مرد ديگرى نزد امام علیه السّلام آمد و ميان ما نشست و به ايشان گفت: چه مىفرمايى در باره مردى که زنش را در يک مجلس، سه طلاق داده است؟ امام علیه السّلام به او فرمود: «هنگامى که مردى زنش را سه اطلاق دهد، از او کاملاً جدا شده و ديگر [مانند يک بار طلاق، حقّ رجوع ندارد و] آن زن، برايش حلال نيست تا آن که وى با مرد ديگرى ازدواج [و آميزش] کند».
پس خانه بر من تيره و تار شد و از پاسخ امام به يک پرسش و در يک مجلس به سه گونه، متحيّر شدم!
امام با تغيّر به من نگريست و فرمود: «تو را چه مىشود، اى ابن اشيم؟ آيا شک کردى؟ به خدا سوگند، شيطان، دوست دارد که تو شک کنى. هنگامى که مرد، زنش را در حالت ناپاکى (حيض) و بدون عدّه - آن گونه که خداوند متعال فرموده است - سه بار يا يک بار طلاق دهد، طلاقش، طلاق نيست و هنگامى که مرد، زنش را سه بار و در پاکى بدون آميزش جنسى و در حضور دو شاهد عادل، طلاق دهد، يک طلاق واقع مىشود و دو طلاق ديگر، باطل است. طلاق بيش از سه بار هم به سه يا يک طلاق، باز نمىگردد. هنگامى هم که مرد، زنش را سه بار طلاق عدّى مىدهد، همان گونه که خدا فرمان داده است [که پس از هر طلاق، عدّه نگاه دارد]، از او به گونه کامل، جدا مىشود و آن زن براى او حلال نمىشود تا آن که با مرد ديگرى ازدواج [و آميزش] کند. پس اى ابن اشيم! هيچ شک مکن که به خدا سوگند، همه اين پاسخها حقّ اند».