311
گزیده شناخت نامه حدیث

۳۹۲.المحاسن- به نقل از عبد الأعلى بن اَعيَن -: على بن حنظله، مسئله‏اى را از امام صادق علیه السّلام پرسيد. من نيز حاضر بودم. امام علیه السّلام به او پاسخ داد. على به امام علیه السّلام گفت: اگر اين گونه و آن گونه باشد [چه] ؟ امام علیه السّلام به گونه‏اى ديگر پاسخش را داد تا آن که پاسخ را به چهار گونه رساند. على بن حنظله گفت: اى ابو محمّد! اين، بابى است که ما استوارش کرده‏ايم. امام صادق علیه السّلام، آن سخن را شنيد و به او فرمود: «اى ابوالحسن! اين را مگو. تو مرد پارسايى هستى، برخى چيزها در تنگنايند و جز به يک گونه جارى نمى‏شوند؛ مانند نماز جمعه که يک وقت بيشتر ندارد و آن هم هنگام زوال خورشيد است. برخى چيزها نيز توسعه دارند و بر گونه‏هاى فراوان، جارى مى‏شوند و اين مسئله، از آنهاست. به خدا سوگند، آن نزد من، هفتاد وجه دارد.

۳۹۳.بصائر الدرجات- به نقل از على بن ابى حمزه -: من و ابو بصير نزد امام صادق علیه السّلام رفتيم. در همان هنگام که نشسته بوديم، امام صادق علیه السّلام سخنى گفت. با خود گفتم: اين، از آن چيزهايى است که براى شيعيان مى‏برم. به خدا سوگند، اين، حديثى است که مانند آن را تاکنون نشنيده‏ام. امام علیه السّلام به صورتم نگريست و سپس فرمود: «من به يک سخن، لب مى‏گشايم؛ امّا هفتاد وجه در آن برايم هست. اگر بخواهم، اين وجه را مى‏گيرم و اگر بخواهم، آن وجه را».

۳۹۴.مختصر بصائر الدرجات- به نقل از موسى بن اشيم -: نزد امام صادق علیه السّلام رفتيم. من از ايشان، در باره مردى پرسيدم که زنش را در يک مجلس، سه بار طلاق داده بود. امام علیه السّلام فرمود: «اعتبارى ندارد». من نشسته بودم که مردى از يارانمان نزد امام علیه السّلام آمد و به ايشان گفت: چه مى‏فرمايى در باره مردى که زنش را در يک مجلس، سه بار طلاق داده است؟ امام علیه السّلام فرمود: «هر سه، يک بار حساب مى‏شود و يک طلاق، صورت گرفته است، ولى بيش از سه طلاق به سه طلاق و يا يک طلاق، باز نمى‏گردد و اعتبارى ندارد». من از پاسخ امام به آن مرد، اندوهناک شدم و ندانستم که چرا اين گونه متفاوت شد؟
ما همچنان نشسته بوديم که مرد ديگرى نزد امام علیه السّلام آمد و ميان ما نشست و به ايشان گفت: چه مى‏فرمايى در باره مردى که زنش را در يک مجلس، سه طلاق داده است؟ امام علیه السّلام به او فرمود: «هنگامى که مردى زنش را سه اطلاق دهد، از او کاملاً جدا شده و ديگر [مانند يک بار طلاق، حقّ رجوع ندارد و] آن زن، برايش حلال نيست تا آن که وى با مرد ديگرى ازدواج [و آميزش] کند».
پس خانه بر من تيره و تار شد و از پاسخ امام به يک پرسش و در يک مجلس به سه گونه، متحيّر شدم!
امام با تغيّر به من نگريست و فرمود: «تو را چه مى‏شود، اى ابن اشيم؟ آيا شک کردى؟ به خدا سوگند، شيطان، دوست دارد که تو شک کنى. هنگامى که مرد، زنش را در حالت ناپاکى (حيض) و بدون عدّه - آن گونه که خداوند متعال فرموده است - سه بار يا يک بار طلاق دهد، طلاقش، طلاق نيست و هنگامى که مرد، زنش را سه بار و در پاکى بدون آميزش جنسى و در حضور دو شاهد عادل، طلاق دهد، يک طلاق واقع مى‏شود و دو طلاق ديگر، باطل است. طلاق بيش از سه بار هم به سه يا يک طلاق، باز نمى‏گردد. هنگامى هم که مرد، زنش را سه بار طلاق عدّى مى‏دهد، همان گونه که خدا فرمان داده است [که پس از هر طلاق، عدّه نگاه دارد]، از او به گونه کامل، جدا مى‏شود و آن زن براى او حلال نمى‏شود تا آن که با مرد ديگرى ازدواج [و آميزش] کند. پس اى ابن اشيم! هيچ شک مکن که به خدا سوگند، همه اين پاسخ‏ها حقّ اند».


گزیده شناخت نامه حدیث
310

۳۹۲.المحاسن عن عبد الأعلى بن أعين: سَأَلَ عَلِيُّ بنُ حَنظَلَةَ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السّلام عَن مَسأَلَةٍ وأَنَا حاضِرٌ، فَأَجابَهُ فيها، فَقالَ لَهُ عَلِيٌّ: فَإِن كانَ كَذا وكَذا، فَأَجابَهُ بِوَجهٍ آخَرَ، حَتّى أجابَهُ بِأَربَعَةِ أوجُهٍ، فَقالَ عَلِيُّ بنُ حَنظَلَةَ: يا أبا مُحَمَّدٍ، هذا بابٌ قَد أحكَمناهُ، فَسَمِعَهُ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السّلام فَقالَ لَهُ: لا تَقُل هكَذا يا أبَا الحَسَنِ، فَإِنَّكَ رَجُلٌ وَرِعٌ، إنَّ مِنَ الأَشياءِ أشياءَ مُضَيَّقَةً لَيسَ تَجري إلّا عَلى وَجهٍ واحِدٍ، مِنها: وَقتُ الجُمُعَةِ، لَيسَ لِوَقتِها إلّا حَدٌّ واحِدٌ حينَ تَزولُ الشَّمسُ، ومِنَ الأَشياءِ أشياءَ مُوَسَّعَةً تَجري عَلى وُجوهٍ كَثيرَةٍ، وهذا مِنها، وَاللّهِ، إنَّ لَهُ عِندي لَسَبعينَ وَجها.۱

۳۹۳.بصائر الدرجات عن عليّ بن أبي حمزة: دَخَلتُ أنَا وأَبو بَصيرٍ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ علیه السّلام، فَبَينا نَحنُ قُعودٌ إذ تَكَلَّمَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السّلام بِحَرفٍ، فَقُلتُ أنَا في نَفسي: هذا مِمّا أحمِلُهُ إلَى الشّيعَةِ، هذا وَاللّهِ حَديثٌ لَم أسمَع مِثلَهُ قَطُّ. قالَ: فَنَظَرَ في وَجهي، ثُمَّ قالَ: إنّي لَأَتَكَلَّمُ بِالحَرفِ الواحِدِ لي فيهِ سَبعونَ وَجها، إن شِئتُ أخَذتُ كَذا، وإن شِئتُ أخَذتُ كَذا.۲

۳۹۴.مختصر بصائر الدرجات عن موسى بن أشيم: دَخَلنا عَلى أبي عَبدِ اللّهِ علیه السّلام فَسَأَلتُهُ عَن رَجُلٍ طَلَّقَ امرَأَتَهُ ثَلاثا في مَجلِسٍ، فَقالَ: لَيسَ بِشَيءٍ. فَأَنَا جالِسٌ إذ دَخَلَ عَلَيهِ رَجُلٌ مِن أصحابِنا فَقالَ لَهُ: ما تَقولُ في رَجُلٍ طَلَّقَ امرَأَتَهُ ثَلاثا في مَجلِسٍ؟ فَقالَ: يُرَدُّ الثَّلاثَةُ إلَى الواحِدَةِ فَقَد وَقَعَت واحِدَةٌ، ولا يُرَدُّ ما فَوقَ الثَّلاثَةِ إلَى الثَّلاثَةِ ولا إلَى الواحِدَةِ. فَداخَلَني مِن جَوابِهِ لِلرَّجُلِ ما غَمَّني ولَم أدرِ كَيفَ ذلِكَ؟!
فَنَحنُ كَذلِكَ إذ جاءَهُ رَجُلٌ آخَرُ فَدَخَلَ عَلَينا، فَقالَ لَهُ: ما تَقولُ في رَجُلٍ طَلَّقَ امرَأَتَهُ ثَلاثا في مَجلِسٍ؟ فَقالَ لَهُ: إذا طَلَّقَ الرَّجُلُ امرَأَتَهُ ثَلاثا بانَت مِنهُ، فَلا تَحِلُّ لَهُ حَتّى تَنكِحَ زَوجا غَيرَهُ. فَأَظلَمَ عَلَيَّ البَيتُ، وتَحَيَّرتُ مِن جَوابِهِ في مَجلِسٍ واحِدٍ بِثَلاثَةِ أجوِبَةٍ مُختَلِفَةٍ في مَسأَلَةٍ واحِدَةٍ!
فَنَظَرَ إلَيَّ مُتَغَيِّرا، فَقالَ: ما لَكَ يَابنَ أشيَمَ؟ أشَكَكتَ، وَدَّ - وَاللّهِ - الشَّيطانُ أنَّكَ شَكَكتَ، إذا طَلَّقَ الرَّجُلُ امرَأَتَهُ عَلى غَيرِ طُهرٍ ولِغَيرِ عِدَّةٍ - كَما قالَ اللّهُ تَعالى - ثَلاثا أو واحِدَةً، فَلَيسَ طَلاقُهُ بِطَلاقٍ، وإذا طَلَّقَ الرَّجُلُ امرَأَتَهُ ثَلاثا وهِيَ عَلى طُهرٍ مِن غَيرِ جِماعٍ بِشاهِدَينِ عَدلَينِ فَقَد وَقَعَت واحِدَةٌ وبَطَلَتِ الثِّنتانِ، ولا يُرَدُّ ما فَوقَ الثَّلاثِ إلَى الثَّلاثِ ولا إلَى الواحِدَةِ، وإذا طَلَّقَ الرَّجُلُ امرَأَتَهُ ثَلاثا عَلَى العِدَّةِ كَما أمَرَ اللّهُ عز و جل فَقَد بانَت مِنهُ، فَلا تَحِلُّ لَهُ حَتّى تَنكِحَ زَوجا غَيرَهُ، فَلا تَشُكَّنَّ يَابنَ أشيَمَ، فَفي كُلٍّ وَاللّهِ مِن [ذلِكَ۳] الحَقُّ.۴

1.. المحاسن: ج ۲ ص ۶ ح ۱۰۷۵، بصائر الدرجات: ص ۳۲۸ ح ۲ نحوه، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۲۴۳ ح ۴۶.

2.. بصائر الدرجات: ص ۳۲۹ ح ۳، الخرائج والجرائح: ج ۲ ص ۷۶۱ ح ۸۱ وفيه «أحدث» بدل «أخذت».

3.. اُضيفت من وسائل الشيعة.

4.. مختصر بصائر الدرجات: ص۹۷، وسائل الشيعة: ج۱۵ ص۳۱۸ ح۲۸۰۴۹ وراجع الكافي: ج ۶ص ۶۱ح ۱۷.

  • نام منبع :
    گزیده شناخت نامه حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1400/08/19
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8207
صفحه از 439
پرینت  ارسال به