اطمینان او میافزاید و در فرض رد، میتواند با دقّت در فرایند و نتیجه تفسیر آنان، به خلل و خدشههای فعّالیت تفسیریِ خود پی ببرد.۱
گفتنی است که مفسّر در این فرض، روش خود را کنار نمینهد؛ بلکه راهِ آمده را دوباره به دقّت میکاود تا از گردآوری و به خدمت گرفتن همه قرینهها و جایگذاریِ درستِ هر یک از آنها، اطمینان یابد.
مراجعه به تفاسیر دیگر، در بیشتر جاها مؤثّر است؛ زیرا مفسّران بزرگ پیشین، تلاشهای سترگی را در آستان قرآن به انجام رساندهاند. آنان با تکیه به دانشهای ادبی، روایات تفسیری و نیز با فرا خواندن همه داشتههای ذهنی و دانشهای عصر خود، گاه به برداشتهایی استوار و بدیع، دست یافتهاند. این برداشتها میتوانند راهگُشای مسیر پژوهش در عرصه تفسیر قرآن باشند و تلاشهای مفسّر را سمت و سو بخشند.
گفتنی است که این کار، در همه مراحل تفسیر امکانپذیر است؛ امّا بهتر است پس از انجام مراحل اصلی و در پایان فرایند تفسیر و هنگامی انجام گیرد که