قرآنی و وحیانی را با معانی لغوی پیوند زنند. آنان کاربردهای قرآنیِ واژهها را در نظر داشته، از الفاظ مترادف و گاه متضاد، برای تفسیر این معانی و انتقال آنها به مخاطب، استفاده میکردهاند.۱ این احادیث، گزارههای تفسیری و توضیح دهنده معنای اصلی مورد پژوهش اند و به دو شکل سلبی و ایجابی عرضه شدهاند. هر دو شکل این گزارهها، حدود معنایی و مرز و گستره واژه را نشان میدهند و به تعیین مفهوم دقیق آن یاری میرسانند.
تا کنون بیان کردیم که در تبیین واژگان باید همه این مراحل را بپیماییم: معانی واژگان را یک به یک در همه منابع معتبر لغت و غریب القرآن و غریب الحدیث بکاویم و کاربردهای آنها را در متون کهن ادبی و تاریخی پیجویی کنیم و سپس استعمالهای قرآنی و حدیثیِ آنها را گرد آوریم. ایستگاه پایانی، اجتهاد و اندیشهورزی در مطالبِ گرد آمده است. این به معنای توجّه همهجانبه به تمام اسناد و اطّلاعاتِ جمعآوری شده و دقّت در اثرگذاری هر یک از آنها بر یکدیگر و چگونگیِ تعامل درونی و بیرونیِ آنهاست. در طیّ این مراحل، همه داشتههای ذهنی به یاری میآیند و از فراوردههای ادبی و دانشهای بشری استفاده میشود.
در این شیوه، به آرای لغتدانان توجّه میشود؛ امّا به هیچ یک به تنهایی، اتّکا و استناد نمیگردد. ما گفتههای لغتشناسان مهم و معتبر را گردآوری میکنیم؛ ولی به کمک پژوهشهای میدانی و دقّتهای ذهنی، آنها را نقد مینماییم و معنای نهایی را بر میگزینیم یا معنایی دقیق و ظریفتر به دست میدهیم. مراجعه به کتابهای لغت، غریب القرآن و غریب الحدیث، و نیز مطالعه دقیق متونِ در بر دارنده واژه مورد پژوهش، دست به دست هم میدهند و ما را به رأیی مستقل و مستقیم در باره معنای آن واژه - که حاصل کوشش و اجتهاد جمعی است - میرسانند.
اگر بتوانیم حاصل اجتهاد لغویِ خویش را چکیده و مکتوب کنیم، آن گاه