امّا جَرْى، از زاویهاى متفاوت عمل مىکند. رسالت اصلى جَرْى، آوردن قرآن به صحنه زندگى است. جَرْى، در پى روشن کردن تکلیف مخاطب در زندگى واقعى است تا به او کمک کند وظیفه در لحظه خود را تشخیص دهد و مصداق واقعى و کنونى از یک مفهوم قرآنى را بیابد. فرایند «جَرْى» در ظاهر، به مفهوم ذهنى و تفسیر و تبیین مفهومىِ آیه نظر ندارد؛ امّا در پسزمینه خود، بر پایه تفسیر یا تأویل، نشسته است. این تفسیر یا تأویل نهان، در ذهن فردى که آیه را بر مصداق خارجىاش تطبیق مىدهد، وجود دارد و پشتوانه علمى جَرْى است. این پشتوانه، اگر چه مقصود اوّلى و اصلى نیست، امّا مىتواند کشف شود و به هنگام درخواست مخاطب، در قالبهاى پذیرفته و متعارف، ارائه گردد و بدین گونه، به تفسیر یارى رسانَد.
این به معناى گشودن پاى مصداق خارجى به عرصه تفسیر و معناشناسى است که در برخى جاها روى مىدهد و در زندگى روزمرّه هم متداول است. براى نمونه، براى فهماندن معناى «سرهنگ» به یک کودک و تفهیم تفاوت آن با معناى «سرباز»، مىتوان دو فرد نظامى را به او نشان داد: یکى بسیار رشید، کامل و اندکى پا به سن نهاده که لباس مرتّب نظامىاش با درجه و مدالهاى شجاعت، آراسته شده است و دیگرى، جوانى نورَس که تازه به خدمت ارتش در آمده و هنوز، سردوشى نگرفته است. این چنین، کودک با شناختی که از مقایسه اجمالی این دو مصداق به دست میآورد، با مفهوم «سرهنگ» و «سرباز» تا حدّی آشنا میشود. بی آن که قصد تشبیه داشته باشیم، امامان علیهم السلام نیز مخاطبان خویش را با ارائه مصداق بیرونى، به فهم بهتر و روشنترى رسانده و آنها را به مقصود حقیقى قرآن، نزدیکتر نمودهاند.
براى تأیید این معنا، کافى است چگونگى ارشاد معصومان علیهم السلام به معانى قرآن را در میان آنچه از روایات ایشان به یادگار مانده است، بکاویم. روایات، نشان مىدهند