65
تفسیر موضوعی روایی؛ چیستی، مبانی و روش

ظاهر قرآن باید شامل امور مربوط به دین، هدایت و حق و باطل باشد؛ به گونه‏ای که همه انسان‏ها بتوانند به آن دست یابند؛ یعنی قرآن حجت را بر تمامی امت اسلامی تمام می‏کند. لذا در اعمال و رفتار خود هیچ جای عذری نخواهند داشت.

البته انحصار آیه به این مقدار دلیلی ندارد؛ چرا که وقتی قرآن بیان‌گر همه چیز باشد و بخشِ اتمام حجت را در ظاهر آیات و بقیه مطالب را در اعم از ظاهر و باطن آیات بیان کند، باز ابزار شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله یا عامل اتمام حجت بر امت اسلامی نیز خواهد بود؛ اما محل بحث ما ظاهر آیات است، نه باطن و تأویل‏هایی که خارج از دسترس عموم مفسران قرار دارد.

روایات متعددی عبارت «تبیاناً لکل شیء» را به شکل عامِ خود فهم کرده‏اند؛ از جمله پنج روایت هم مضمون در کتاب بصائر الدرجات که یکی از آن‌ها چنین است:

۰.سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ۷ یقُول إِنِّی لَأَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاءِ وَ أَعْلَمُ مَا فِی الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِی الْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِی النَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا کانَ وَ أَعْلَمُ مَا یکونُ عَلِمْتُ ذَلِک مِنْ کتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یقُولُ: (فِیهِ تِبْیانُ کلِّ شَی‏ء).۱

شنیدم امام صادق علیه السلام می‏فرمود: به خدا سوگند آنچه را در آسمان‏هاست می‏دانم؛ آنچه را در زمین وجود دارد می‏دانم؛ آنچه را در بهشت است می‏دانم؛ آنچه را در دوزخ است می‏دانم؛ آنچه بوده است را می‏دانم و آنچه را خواهد بود می‏‏دانم. همگی را از کتاب خدا دانسته‏ام. خداوند می‏فرماید: «در آن روشن‌گر هر چیزی است».

اما روشن است که در ظاهرِ آیات قرآن شاهد بیان همه مباحث و امور، به گونه‏ای که مفسران بتوانند به آن استدلال کنند، نیستیم. بنا بر این، باید عمومیت بیان‌گری قرآن را به اعم از ظاهر و باطن قرآن نسبت داد. البته میان موضوعات

1.. بصائر الدرجات، ص ۱۴۸.


تفسیر موضوعی روایی؛ چیستی، مبانی و روش
64

داند.۱ با این حال، در بحث ما چندان تفاوتی ایجاد نخواهد کرد؛ چرا که در هر صورت، قرآن متصف به وصف «روشن‌گر همه چیز» خواهد بود.

اما برای روشن شدن مفهوم این آیه باید روشن نمود که ارتباط شهادت پیامبر بر امت (وَ جِئْنَا بِک شهَیدًا عَلیَ‏ هَؤُلَاءِ) با ادامه آیه (وَ نَزَّلْنَا عَلَیک الْکتَابَ تِبْیانًا لِّکل‏ شیَ‏ءٍ وَ هُدًی وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَی‏ لِلْمُسْلِمِین) چیست؟

واو در (وَ نَزَّلْنَا عَلَیک الْکتَابَ...) را برخی استینافیه می‏دانند.۲ لذا پیوندی میان دو بخش آیه نمی‏بینند؛ ولی علامه طباطبایی معتقد است که واو در (وَ نَزَّلْنَا عَلَیک الْکتَابَ تِبْیانًا لِّکل‏ شیَ‏ءٍ) حالیه است و قید ضمیر کاف در «جئنا بک» است. بنا بر این، مراد آیه این است که تو را گواه این امت خواهیم آورد؛ در حالی که پیش‌تر ابزار داوری و معیار تشخیص حق و باطل و معصیت و اطاعت را در اختیار تو قرار دادیم و قرآنی را که بیان کننده تمامی امور مربوط به هدایت است و به وسیله آن حق از باطل شناخته می‏شود، بر تو نازل نمودیم.۳

فخر رازی و آیة اللّٰه مکارم شیرازی نیز به بیانی مشابه، ارتباط این دو عبارت آیه را بیان کرده‏اند. آنان بر این باورند:

از آن‌جا که قرار دادن شهید و گواه فرع بر این است که قبلاً برنامه کامل و جامعی در اختیار افراد قرار داده شده باشد، به طوری که حجت بر همگی تمام شود تا به دنبال آن، مسأله نظارت و مراقبت مفهوم صحیحی پیدا کند. لذا بلافاصله می‏گوید: «و ما این کتاب آسمانی (قرآن) را بر تو نازل کردیم که بیان‌گر همه چیز است».۴

بنا بر این، بافت آیه نشان می دهد که قدر یقینی «تبیاناً لکل شیء» این است که

1.. ر.ک: المیزان، ج۱۲، ص۳۲۵.

2.. ر.ک: مجمع البیان، ج۶، ص۵۸۶.

3.. ر.ک: المیزان، ج۱۲، ص۳۲۵.

4.. تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۳۶۱؛ همچنین ر.ک: مفاتیح الغیب، ج‏۲۰، ص۲۵.

تعداد بازدید : 9438
صفحه از 220
پرینت  ارسال به