ب ـ ادب با آفريدگار
ادب با آفريدگار ، عبارت است از رعايت حرمت حضور او در همه حالات و حركات و سكنات ، آن گونه كه شايسته عظمت و بزرگوارىِ اوست . اين ادب نيز انواع و مراتبى دارد :
مرتبه اوّل : ترك محرّمات و انجام دادن واجبات الهى .
مرتبه دوم : ترك مكروهات و انجام دادن مستحبّات دينى .
مرتبه سوم : پاكسازىِ دل از آنچه غير خداوند متعال است. با اشاره به همين مرتبه ادب ، امام على عليه السلام فرمود :
كَفى بِالعَبدِ أدَبا ألّا يُشرِكَ فى نِعَمِهِ و إربِهِ غَيرَ رَبِّهِ . ۱
بنده را ادبْ همين بس كه در نعمت ها و حاجت هايش ، كسى را جز پروردگار خويش ، شريك نگردانَد .
و اين سخن امام صادق عليه السلام نيز به همين مرتبه اشاره دارد :
القَلبُ حَرَمُ اللّه ِ ؛ فَلا تُسكِن حَرَمَ اللّه ِ غَيرَ اللّه ِ . ۲
دل ، حرم خداست . پس در حرم خدا ، غير خدا را جاى مده .
ج ـ ادب با خود
ادب با خود ، عبارت است از رعايت ارزش ها در گفتار و كردار ، به دليل حرمت قائل شدن براى خود . به سخن ديگر ، گاهى انسان به دليل شرم از ديگران و رعايت حرمت خدا و مردم ، ادب را مراعات مى كند ، و گاه به مقتضاى انسان بودن و رعايت حرمت ارزش هاى انسانى .
در سخنى منسوب به امام على عليه السلام اين نوع ادب ، نهايت ادبْ مدارى خوانده شده است :
غايَةُ الأَدَبِ أن يَستَحِىَ الإِنسانُ مِن نَفسِهِ . ۳
نهايت ادب ، آن است كه انسان از خويشتن حيا كند .
اين سخن آن امام بزرگ نيز اشاره به همين نوع ادبْ مدارى است :
لَو أنّا لا نَرجو جَنَّةً ، و لا نَخشى نارا و لا ثَوابا و لا عِقابا ، لَكانَ يَنبَغى لَنا أن نَطلُبَ مَكارِمَ الأَخلاقِ ، فَإِنَّها تَدُلُّ عَلى سُبُلِ النَّجاحِ . ۴
ما اگر به بهشتى هم اميد نداشته باشيم و از آتشى نترسيم و پاداش و كيفرى هم در ميان نباشد ، باز مى سزد كه براى كسب خصلت هاى والاى انسانى بكوشيم ؛ چرا كه اينها راه هاى رستگارى را نشان مى دهند .
1. . ر . ك : دانش نامه ميزان الحكمه : ج ۲ ص ۲۳۰ ح ۸۳۷ .
2. . جامع الأخبار : ص ۵۱۸ ح ۱۴۶۸ .
3. . ر . ك : دانش نامه ميزان الحكمه : ج ۲ ص ۲۲۰ ح ۸۱۴ .
4. . تاريخ دمشق : ج ۶۹ ص ۲۰۲ ح ۱۳۷۵۰ .