يك . معناى ادب
در احاديث اسلامى ، كلمه ادب به طور كلّى در سه معنا به كار رفته است :
الف ـ تبلور ارزش هاى فطرى و عقلى و اجتماعى
امام على عليه السلام با اشاره به همين معنا فرمود :
كَفاكَ أدَبا لِنَفسِكَ اجتِنابُ ما تَكرَهُهُ مِن غَيرِكَ . ۱
تو را براى ادب كردن خويش ، همين بس كه از آنچه از ديگران نمى پسندى ، دورى گزينى.
لازمه اجتناب از آنچه انسان از ديگران ناپسند مى داند ، تبلور ارزش هاى فطرى ، عقلى و اجتماعى در گفتار و كردار است . كسى كه خود را متعهّد به رعايت اين ارزش ها كند ، نيازى به مربّى و مؤدِّب ندارد ، چنان كه وقتى از عيسى عليه السلام پرسيدند : چه كسى تو را ادب آموخت؟ فرمود :
ما أدَّبَنى أحَدٌ ، رَأَيتُ قُبحَ الجَهلِ فَجانَبتُهُ . ۲
كسى مرا ادب نياموخت ؛ بلكه زشتىِ نادانى [ و بى ادبى ] را ديدم و از آن ، دورى گزيدم.
بى ادبى در گفتار و كردار ، ريشه در جهل دارد . عقل ، انسان را مقيّد به رعايت ارزش هايى مى كند كه براى حفظ هويت انسانى ، راهى جز آن وجود ندارد . از اين رو ، امام على عليه السلام مى فرمايد :
حَسبُ المَرءِ ... مِن أدَبِهِ ألّا يَترُكَ ما لا بُدَّ لَهُ مِنهُ . ۳
آدمى را از ادب ، همين بس كه آنچه را از آن گريزى ندارد ، فرو نگذارد.
اهل ايمان كه خود را متعهّد به رعايت ارزش ها مى دانند ، بايد گفتار و كردار آنان سرشار از ادب باشد ، چنان كه پيامبر خدا در توصيف مؤمن فرمود :
حَرَكاتُهُ أدَبٌ . ۴
حركات (رفتارهاى) او ادب است .
1. . ر . ك : دانش نامه ميزان الحكمه : ج ۲ ص ۲۰۴ ح ۷۷۷ .
2. . ر. ك : دانش نامه ميزان الحكمه : ج ۲ ص ۲۰۶ ح ۷۸۲ .
3. . ر . ك : دانش نامه ميزان الحكمه : ج ۲ ص ۲۰۸ ح ۷۹۰ .
4. . ر . ك : ج ۲ ص ۱۵۲ ح ۱۰۵۷ .