157
حكمت نامه پيامبر اعظم صلَّي الله عليه و آله و سلّم - جلد هشتم

۵۸۵۳.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ درباره اين سخن خداوند متعال كه: «و در كودكى ، به او دانايى داديم» ـ: يعنى روى گردانى از دنيا . خداى متعال به موسى عليه السلام فرمود: «اى موسى! خودآرايان ، هرگز نمى توانند خويشتن را به زيورى بيارايند كه در چشم من ، زيباتر از روى گردانى [از دنيا] باشد» .

۵۸۵۴.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، بندگان را به زيورى برتر از زهد به دنيا و عفّت شكم و شهوت نياراست.

۵۸۵۵.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نيكان ، در دنيا ، خود را به چيزى چون روى گردانى از دنيا نياراستند.

۵۸۵۶.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پُرارج ترينِ مردم در دنيا ، كسى است كه به دنيا ارج ننهد .

۵۸۵۷.نوادر الاُصولـ به نقل از اَنَس ـ: نزد پيامبر خدا نشسته بوديم كه ناگاه فرمود: «هم اينك ، مردى از اهل بهشت به نزد شما مى آيد» . در اين هنگام ، مردى از انصار ـ كه آب وضو از ريشش مى چكيد و كفش خود را در دست چپش گرفته بود ـ وارد شد .
فرداى آن روز، باز پيامبر خدا فرمود: «هم اينك ، مردى از اهل بهشت ، نزد شما مى آيد» و باز ، همان مرد با همان وضع ، وارد شد.
فرداى آن روز نيز پيامبر صلى الله عليه و آله همان سخن را فرمود و باز ، همان مرد ، وارد شد. چون او برخاست و رفت، عبد اللّه بن عمرو بن عاص ، در پىِ او روان شد و [ به وى ]گفت: من با پدرم مشاجره كرده ام و سوگند خورده ام كه تا سه روز ، نزد او نروم. بنا بر اين، اگر صلاح مى دانى ، مرا نزد خود جاى ده ، تا به سوگندم عمل كنم .
مرد گفت: باشد.
[ عبد اللّه بن عمرو بن عاص مى گفت : با او رفتم و ] ديدم خيمه اى و نخلى و گوسفندى دارد. شب كه شد ، از خيمه اش خارج شد و بز خود را دوشيد و خرمايى چيد و آنها را نزد من نهاد و من خوردم ؛ ولى او خودش بى شام خفت ، و من شب را به نماز و عبادت گذراندم. صبح كه شد ، او صبحانه خورد ؛ ولى من روزه داشتم . سه شب به همين منوال گذشت و هر گاه در رخت خوابش از اين پهلو به آن پهلو مى شد ، ذكر خداى متعال مى گفت و تكبير مى گفت و صبح براى نماز ، بيدار مى شد و وضوى كامل مى گرفت و من ، جز سخن خير از او نمى شنيدم.
چون چند شب گذشت و كار او در نظر من تقريباً ناچيز آمد، گفتم: اى بنده خدا! ميان من و پدرم ، نه مشاجره اى بوده و نه قهرى؛ بلكه از پيامبر خدا ، سه بار در سه مجلس شنيدم كه فرمود: «هم اينك ، مردى از اهل بهشت نزد شما مى آيد» و هر سه بار ، تو وارد شدى . از اين رو ، خواستم [ مرا به خانه ات ببرى ] تا عمل تو را ببينم. پس به من بگو كه تو چه عملى انجام مى دهى [كه اهل بهشت شده اى]؟
مرد گفت: به نزد همان كسى كه به تو خبر داده ، برو تا از عمل من به تو خبر دهد.
من نزد پيامبر خدا رفتم. ايشان فرمود: «نزد خود او برو و بگو كه بايد حقيقت را به تو بگويد».
من نزد آن مرد رفتم و گفتم: پيامبر خدا به تو امر مى كند كه مرا خبر دهى.
مرد گفت: حال كه چنين است ، مى گويم : اگر دنيا از آنِ من باشد و از من گرفته شود ، ناراحت نمى شوم و اگر دنيا به من داده شود ، از آن شادمان نمى شوم. شب را در حالى مى خوابم كه از هيچ كس ، كينه اى به دل ندارم، و بر نعمتى كه خداوند به ديگرى داده است ، حسادت نمى كنم.
عبد اللّه گفت: امّا من ـ به خدا سوگند ـ شب ها را به عبادت مى گذرانم و روزها را روزه مى گيرم ؛ ليكن اگر گوسفندى به من ببخشند ، خوش حال مى شوم و اگر از دستم برود ، ناراحت مى شوم. به خدا سوگند كه خداوند ، تو را بر ما برترىِ آشكارى داده است .


حكمت نامه پيامبر اعظم صلَّي الله عليه و آله و سلّم - جلد هشتم
156

۵۸۵۳.رسول اللّه صلى الله عليه و آلهـ في قَولِهِ تَعالى: «وَ ءَاتَيْنَـهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا» ۱ ـ : يَعنِي الزُّهدَ فِي الدُّنيا . وقالَ تَعالى لِموسى عليه السلام : يا موسى ، إنَّهُ لَن يَتَزَيَّنَ المُتَزَيِّنونَ بِزينَةٍ أزيَنَ في عَيني مِنَ الزُّهدِ . ۲

۵۸۵۴.عنه صلى الله عليه و آله :ما زانَ اللّه ُ العِبادَ بِزينَةٍ أفضَلَ مِن زَهادَةِ الدُّنيا ، وعَفافٍ في بَطنِهِ وفَرجِهِ . ۳

۵۸۵۵.عنه صلى الله عليه و آله :ما تَزَيَّنَ الأَبرارُ فِي الدُّنيا بِمِثلِ الزُّهدِ فِي الدُّنيا . ۴

۵۸۵۶.عنه صلى الله عليه و آله :أعظَمُ النّاسِ فِي الدُّنيا خَطَرا ۵ مَن لَم يَجعَل لِلدُّنيا عِندَهُ خَطَرا . ۶

۵۸۵۷.نوادر الاُصول عن أنس :بَينَما نَحنُ جُلوسٌ عِندَ رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آله فَقالَ : يَطَّلِعُ عَلَيكُمُ الآنَ رَجُلٌ مِن أهلِ الجَنَّةِ . فَاطَّلَعَ رَجُلٌ مِنَ الأَنصارِ تَنطِفُ ۷ لِحيَتُهُ مِن ماءِ وُضوئِهِ ، مُعَلِّقٌ نَعلَهُ في يَدِهِ الشِّمالِ .
فَلَمّا كانَ مِنَ الغَدِ قالَ رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله : يَطَّلِعُ عَلَيكُمُ الآنَ رَجُلٌ مِن أهلِ الجَنَّةِ . فَاطَّلَعَ ذلِكَ الرَّجُلُ عَلى مِثلِ مَرتَبَتِهِ الاُولى .
فَلَمّا كانَ مِنَ الغَدِ قالَ صلى الله عليه و آله مِثلَ ذلِكَ ، فَاطَّلَعَ الرَّجُلُ ، فَلَمّا قامَ اتَّبَعَهُ عَبدُ اللّه ِ بنُ عَمرِو بنِ العاصِ ، فَقالَ : إنّي لاحَيتُ ۸ أبي فَأَقسَمتُ ألّا أدخُلَ عَلَيهِ ثَلاثا ، فَإِن رَأَيتَ أن تُؤوِيَني إلَيكَ حَتّى يَحِلَّ يَميني فَعَلتَ ، قالَ : نَعَم .
فَإِذا لَهُ خَيمَةٌ ، ونَخلٌ ، وشاةٌ ، فَلَمّا أمسى خَرَجَ مِن خَيمَتِهِ ، فَاحتَلَبَ العَنزَ ، وَاجتَنى لي رُطَبَةً ، ثُمَّ وَضَعَهُ فَأَكَلتُ ، فَباتَ نائِما وبِتُّ قائِما ، وأصبَحَ مُفطِرا وأصبَحتُ صائِما ، فَفَعَلَ ذلِكَ ثَلاثَ لَيالٍ ، غَيرَ أنَّهُ كانَ إذَا انقَلَبَ عَلى فِراشِهِ ذَكَرَ اللّه َ تَعالى وكَبَّرَ حَتّى يَقومَ لِصَلاةِ الفَجرِ ، فَيُسبِغَ الوُضوءَ ، غَيرَ أنّي لا أسمَعُهُ يَقولُ إلّا خَيرا .
فَلَمّا مَضَتِ اللَّيالي ، وكِدتُ أحتَقِرُ عَمَلَهُ ، قُلتُ : يا عَبدَ اللّه ِ ، إنَّهُ لَم يَكُن بَيني وبَينَ والِدي غَضَبٌ ولا هَجرَةٌ ، ولكِنّي سَمِعتُ رَسولَ اللّه صلى الله عليه و آله يَقولُ لَكَ ثَلاثَ مَرّاتٍ في ثَلاثِ مَجالِسَ : «يَطلَعُ عَلَيكُمُ الآنَ رَجُلٌ مِن أهلِ الجَنَّةِ» فَطَلَعتَ أنتَ تِلكَ المَرّاتِ الثَّلاثَ ، فَأَردتُ أن آوِيَ إلَيكَ فَأَنظُرَ ما عَمَلُكَ ، فَأَخبِرني ما عَمَلُكَ ؟!
قالَ : فَائتِ الَّذي أخبَرَكَ حَتّى يُخبِرَكَ بِعَمَلي .
فَأَتَيتُ رَسولَ اللّه صلى الله عليه و آله فَقالَ : اِيتِهِ فَمُرهُ فَليُخبِركَ .
فَقُلتُ : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَأمُرُكَ أن تُخبِرَني .
قالَ : أمّا الآنَ فَنَعَم ، لَو كانَتِ الدُّنيا لي فَاُخِذَت مِنّي لَم أحزَن عَلَيها ، ولَو اُعطيتُها لَم أفرَح بِها ، وأبيتُ ولَيسَ عَلى أحَدٍ في قَلبي غِلٌّ ، ولا أحسُدُهُ عَلى خَيرٍ أعطاهُ اللّه ُ إيّاهُ .
قالَ عَبدُ اللّه ِ : لكِنّي وَاللّه ِ أقومُ اللَّيلَ ، وأصومُ النَّهارَ ، ولَو وُهِبَت لي شاةٌ لَفَرِحتُ بِها ، ولَو ذَهَبَت لَحَزِنتُ عَلَيها ، وَاللّه ِ لَقَد فَضَّلَكَ اللّه ُ عَلَينا فَضلاً بَيِّنا . ۹

1. مريم : ۱۲ .

2. مكارم الأخلاق : ج۲ ص۳۴۰ ح۲۶۶۰ عن عبداللّه بن مسعود ، بحار الأنوار : ج۷۷ ص۹۴ ح۱ .

3. حلية الأولياء : ج ۸ ص ۱۷۷ عن عبداللّه بن عمر .

4. مسند أبي يعلى : ج ۲ ص ۲۶۵ ح ۱۶۱۴ عن عمّار .

5. الخَطَر : ارتفاع القدر والمال والشرف والمنزلة (لسان العرب : ج ۴ ص ۲۵۱ «خطر») .

6. كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۴ ص ۳۹۵ ح ۵۸۴۰ عن يونس بن ظبيان عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج ۷۳ ص ۸۸ ح ۵۵ .

7. النَّطْفُ : القَطْرُ . ونَطَفَ الماءُ ونَطَف الحبّ والكوز وغيرهما يَنطِف ويَنطُف : قَطَرَ (لسان العرب : ج ۹ ص ۳۳۶ «نطف») .

8. لاحَيتُ الرجُلَ : إذا نازعتَه (الصحاح : ج ۶ ص ۲۴۸۱ «لحى») .

9. نوادر الاُصول : ج ۱ ص ۳۸۵ .

  • نام منبع :
    حكمت نامه پيامبر اعظم صلَّي الله عليه و آله و سلّم - جلد هشتم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4556
صفحه از 630
پرینت  ارسال به