967
گزيده حكمت نامه پيامبر اعظم صلّي الله عليه و آله و سلّم

۱ / ۴ . الخصائِصُ السَّلبِيَّة لِلثَّروَةِ

أ ـ مادَّةُ الشَّهَواتِ

۳۳۱۹.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَقيءُ الأَرضُ أفلاذَ كَبِدِها أمثالَ الاُسطُوانِ مِنَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ ، فَيَجيءُ القاتِلُ فَيَقولُ : في هذا قَتَلتُ ، ويَجيءُ القاطِعُ فَيَقولُ : في هذا قَطَعتُ رَحِمي ، ويَجيءُ السّارِقُ فَيَقولُ : في هذا قُطِعَت يَدي . ثُمَّ يَدَعونَهُ فَلا يَأخُذونَ مِنهُ شَيئا . ۱

ب ـ مَصيدَةُ إبليسَ

۳۳۲۰.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :قالَ الشَّيطانُ ـ لَعَنَهُ اللّهُ ـ : لَن يَسلَمَ مِنّي صاحِبُ المالِ مِن إحدى ثَلاثٍ ، أغدو عَلَيهِ بِهِنَّ وأروحُ بِهِنَّ : أخذُهُ المالَ مِن غَيرِ حِلِّهِ ، وإنفاقُهُ في غَيرِ حَقِّهِ ، واُحَبِّبُهُ إلَيهِ فَيَمنَعُهُ مِن حَقِّهِ . ۲

ج ـ فِتنَةُ النَّفسِ

۳۳۲۱.رسول اللّه صلى الله عليه و آلهـ عَن جِبريلَ أنَّهُ قالَ ـ: إنَّ حُبَّ الدُّنيا وَالأَموالِ فِتنَةٌ ، ومَشغَلَةٌ عَنِ الآخِرَةِ . ۳

۱ / ۵ . التَّحذِيرُ مِن عِبادَةِ المالِ!

۳۳۲۲.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَعِسَ عَبدُ الدّينارِ ! تَعِسَ عَبدُ الدِّرهَمِ ! تَعِسَ ولَا انتَعَشَ ! ۴

۱ / ۴ . ويژگى هاى منفى ثروت

الف ـ مايه شهوت ها

۳۳۱۹.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زمين ، پاره هاى جگرش را همچون ستون طلا و نقره قِى مى كند . قاتل مى آيد و مى گويد : «براى اين ، مرتكب قتل شدم» . پيوند بريده از خويشان مى آيد و مى گويد : «براى اين ، از خويشان پيوند بريدم» .
دزد مى آيد و مى گويد : «براى اين ، دستم بُريده شد» . سپس آن را فرا مى خوانند و از آن ، هيچ چيز بر نمى گيرند .

ب ـ دام ابليس

۳۳۲۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شيطان ـ كه لعنت خدا بر او باد ـ گفت: دارنده مال در يكى از اين سه ، از چنگ من رهايى نمى يابد و بامدادان و شامگاهان از آنها بر او در مى آيم : كسب مال از راه غير حلال ؛ صرف كردن مال در مورد ناروا ؛ و نيز اين كه مال را چندان برايش دوست داشتنى مى كنم كه حقّ آن را ادا ننمايد .

ج ـ فتنه جان

۳۳۲۱.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ به نقل از جبرئيل عليه السلام ـ: همانا دوستىِ دنيا و اموال ، فتنه و باز داشته شدن از آخرت است .

۱ / ۵ . هشدار درباره مال پرستى

۳۳۲۲.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنده دينار ، هلاك مى گردد . بنده درهم ، هلاك مى گردد ، نابود مى شود و پس از فرو افتادن بر نمى خيزد .

1.صحيح مسلم: ج ۲ ص ۷۰۱ ح ۶۲ .

2.المعجم الكبير : ج ۱ ص ۱۳۶ ح ۲۸۸.

3.الكافي : ج ۵ ص ۳۱۳ ح ۳۸.

4.تنبيه الخواطر : ج ۱ ص ۱۵۹.


گزيده حكمت نامه پيامبر اعظم صلّي الله عليه و آله و سلّم
966

۳ . در پرتو دو نكته گذشته ، مى توان احاديث مربوط به زراندوزى را بدين شكل تفسير كرد:
الف ـ احاديثى كه مال ذخيره شده را به طور مطلق ، زراندوخته مى شمارند ، در حقيقت ، ناظر به حقوق مالى واجب هستند . بدين ترتيب ، سر باز زدن از اداى اين حقوق ، حتّى به اندازه يك قيراط ، زراندوزى محسوب مى شود و فردى كه اين حقوق را ادا نكند ، مشمول آيه ياد شده مى گردد .
ب ـ احاديثى كه زراندوزى را درباره اموالى كه زكاتشان پرداخت نگردد ، صادق مى دانند ، ناظر به حقوق مالى واجب هستند ؛ زيرا هر گاه اين حقوق ادا گردند ، مشكلات اقتصادى جامعه حل خواهد شد . بنا بر اين ، ذخيره سازى ثروت براى كسى كه حقوق مالى واجب را ادا كند ، جايز است ؛ البتّه مادام كه به بنيان جامعه زيان نرساند و به اختلافات ژرف طبقاتى نينجامد . و اين ، غير از معنايى است كه كعب الأحبار در پاسخ به عثمان در نظر داشت ، آن گاه كه عثمان پرسيد: «نظر تو چيست درباره كسى كه زكات واجب مالش را پرداخته است ؟ آيا باز هم وظيفه اى بر عهده او است؟» و او پاسخ داد: نه! حتّى اگر خشتى از طلا و خشتى از نقره داشته باشد ، چيزى بر او واجب نيست .
شك نيست كه اسلام ، چنين ثروت اندوزى فاحش و مال انباشتگىِ عظيمى را جايز نمى داند ، بويژه اگر از بيت المال ، گرد آمده باشد .
مراد عثمان ، اين بود كه زندگى فوق العاده اشرافى خود را با استناد به فتواى كعب الأحبار ، موجّه جلوه دهد ، همان گونه كه مى خواست بر دست اندازى هاى خويش به بيت المال به سود خويشاوندانش و بخشش هاى بى حساب و كتابش سرپوش بگذارد و خود را از سرزنش و انتقادهاى ياران پيامبر خدا ، بويژه ابو ذر ، بر كنار دارد . تفصيل اين بحث ، محتاج فرصتى مستقل است .
ج ـ احاديث تعيين كننده مقدار معيّن براى زراندوزى ، ناظر به اوضاع اقتصادى و اجتماعى گوناگون اند ؛ چرا كه نيازهاى مالى انسان ، به تناسب اوضاع گوناگون و حجم تورّم ، متفاوت است . بدين ترتيب ، افزون بر آن نيازها ، در قلمرو اندوخته هايى جاى مى گيرد كه بايد زكات آن را ادا كرد و حقوق مالى واجب آن را پرداخت .
د ـ برخى روايات ، انسان را از ذخيره سازى بيش از مقدارى معيّن منع مى كنند ، خواه زكات آن پرداخت گردد و خواه نگردد . نيز برخى احاديث ، حدّى معيّن از ثروت را براى انسان مسلمان ذكر مى كنند كه شايسته است فرد از آن تخطّى ننمايد . اين دو دسته از روايات ، احتمالاً به دو حقيقت مهمّ اقتصادى در اسلام اشاره دارند :
نكته اوّل ، اين كه ذخيره سازى ثروت حلال ، تا زمانى مشروع است كه به اقتصاد جامعه زيان نرساند .
دوم، آن كه ثروت اندوزى حلال هم ، اگر از حدّ معيّنى ، به فراخور اوضاع اقتصادى گوناگون ، فراتر برود ، ممكن است براى شخصِ ثروتمند خطر داشته باشد ، حتّى اگر براى اقتصاد جامعه زيانى نداشته باشد . اين خطر كه ثروتمند را تهديد مى كند ، آن است كه وى به بيمارىِ «اِتْراف ( خوش گذرانى و عيّاشى)» دچار گردد و ثروتش او را به طغيان و فساد بكشانَد .

  • نام منبع :
    گزيده حكمت نامه پيامبر اعظم صلّي الله عليه و آله و سلّم
    سایر پدیدآورندگان :
    مرتضي خوش نصيب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 14240
صفحه از 1124
پرینت  ارسال به