۲۶۵۳.عنه صلى الله عليه و آلهـ في إخبارِهِ عَن لَيلَةِ القَدرِ ـ: هِيَ في شَهرِ رَمَضانَ ، فَالتَمِسوها فِي العَشرِ الأَواخِرِ ؛ فَإِنَّها وَترٌ لَيلَةُ إحدى وعِشرينَ ، أو ثَلاثٍ وعِشرينَ ، أو خَمسٍ وعِشرينَ ، أو سَبعٍ وعِشرينَ ، أو آخِرُ لَيلَةٍ مِن رَمَضانَ ، مَن قامَهَا احتِساباً ، غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ . ۱
۱۱ / ۲ . لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ
۲۶۵۴.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَيلَةُ القَدرِ لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ . ۲
۲۶۵۵.المصنّف لعبد الرزاق عن عبد اللّه بن اُنيس :أمَرَنِيَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله أن أنزِلَ المَدينَةَ لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن رَمَضانَ . ۳
۲۶۵۶.المصنّف لعبد الرزاق عن أبي النضر :إنَّ عَبدَاللّهِ بنِ اُ نَيسٍ الجُهَنِيَّ قالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنّي رَجُلٌ شاسِعُ الدَّارِ فَأمُرني بِلَيلَةٍ أنزِلُ فيها .
فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : اِنزِل لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ . ۴
۲۶۵۷.السنن الكبرى عن عبد اللّه بن اُنيس :كُنّا بِالبادِيَةِ فَقُلنا : إن قَدِمنا بِأَهلينا شَقَّ عَلَينا ، وإن خَلَّفناهُم أصابَتهُم ضَيقَةٌ . فَبَعَثوني ـ وكُنتُ أصغَرَهُم ـ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَذَكَرتُ لَهُ قَولَهُم ، فَأَمَرَنا بِلَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ . ۵
۲۶۵۳.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در خبر دادن از شب قدر ـ: آن ، در ماه رمضان است. پس آن را در دهه آخِر بجوييد ، كه شبِ طاق است: شب بيست و يكم ، يا بيست و سوم ، يا بيست و پنجم ، يا بيست وهفتم و يا شب آخِر ماه رمضان. هر كه به خاطر خدا آن را به عبادتْ زنده بدارد ، گناهان گذشته اش آمرزيده مى شود .
۱۱ / ۲ . شب بيست و سوم
۲۶۵۴.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شب قدر ، شبِ بيست و سوم [ماه رمضان] است .
۲۶۵۵.المصنَّف ، عبد الرزاقـ به نقل از عبد اللّه بن اُ نَيس ـ: پيامبر صلى الله عليه و آله به من دستور داد كه شبِ بيست و سوم ماه رمضان ، به مدينه وارد شوم.
۲۶۵۶.المصنَّف ، عبد الرزاقـ به نقل از ابو نضر ـ: عبد اللّه بن اُ نَيس جُهَنى گفت: اى پيامبر خدا! من مردى هستم كه خانه ام دور است. يك شب را تعيين كن كه بيايم و در مدينه بمانم.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «شبِ بيست و سوم بيا».
۲۶۵۷.السنن الكبرىـ به نقل از عبد اللّه بن اُ نَيس ـ: در صحرا بوديم. گفتيم كه اگر با خانواده خود [ به مدينه براى احياى شب قدر ]بياييم ، بر ما سخت خواهد بود و اگر آنان را وا نهيم و خود بياييم ، بر آنانْ تنگنا خواهد شد. مرا كه كوچك ترينِ آنان بودم ، نزد پيامبر خدا فرستادند . سخن آنان را به ايشان ، باز گفتم. به ما دستور داد كه شبِ بيست و سوم بياييم .