737
گزيده حكمت نامه پيامبر اعظم صلّي الله عليه و آله و سلّم

الفصل الرابع عشر : من دعا له النّبيّ صلى الله عليه و آله

۱۴ / ۱ . الإِمامُ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام

۲۴۸۴.الإمام عليّ عليه السلام :دَخَلتُ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فِي المَسجِدِ ـ وهُوَ في مُصَلّىً لَهُ في بَعضِ حُجَرِهِ ـ فَقالَ : يا عَلِيُّ ، بِتُّ لَيلَتي هذِهِ حَيثُ تَرى اُصَلّي وأسأَلُ رَبّي تَعالى ، فَما سَأَلتُ رَبّي شَيئا إلّا سَأَلتُ لَكَ مِثلَهُ ، وما سَأَلتُ مِن شَيءٍ إلّا أعطاني ، إلّا أنَّهُ قيلَ لي : لا نَبِيَّ بَعدي . ۱

۲۴۸۵.رسول اللّه صلى الله عليه و آلهـ في عَلِيٍّ عليه السلام ـ: اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ، وعادِ مَن عاداهُ ، وَانصُر مَن نَصَرَهُ ، وأحِبَّ مَن أحَبَّهُ . ۲

۲۴۸۶.عنه صلى الله عليه و آله :مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَولاهُ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ . ۳

۱۴ / ۲ . عَلِيٌّ وفاطِمَةُ عليهماالسلام

۲۴۸۷.المعجم الكبير عن ابن عبّاسـ في حَديثِ زَواجِ فاطِمَةَ عليهاالسلام ـ: ثُمَّ دَعا صلى الله عليه و آله فاطِمَةَ عليهاالسلامفَأَخَذَ كَفّا مِن ماءٍ فَضَرَبَ بِهِ عَلى رَأسِها وكَفّا بَينَ ثَديَيها ، ثُمَّ رَشَّ جِلدَهُ وجِلدَها ، ثُمَّ التَزَمَها فَقالَ :
اللّهُمَّ إنَّها مِنّي وأنَا مِنها ، اللّهُمَّ كَما أذهَبتَ عَنِّي الرِّجسَ وطَهَّرتَني فَطَهِّرها .
ثُمَّ دَعا بِمِخضَبٍ آخَرَ ، ثُمَّ دَعا عَلِيّا فَصَنَعَ بِهِ كَما صَنَعَ بِها ، ثُمَّ دَعا لَهُ كَما دَعا لَها .
ثُمَّ قالَ لَهُما : قوما إلى بَيتِكُما ، جَمَعَ اللّهُ بَينَكُما وبارَكَ في سَيرِكُما وأصلَحَ بالَكُما . ثُمَّ قامَ فَأَغلَقَ عَلَيهِما بابَهُ بِيَدِهِ . ۴

فصل چهاردهم : كسانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله برايِشان دعا كرد

۱۴ / ۱ . امام على بن ابى طالب عليه السلام

۲۴۸۴.امام على عليه السلام :بر پيامبر خدا در مسجد وارد شدم ، در حالى كه در يكى از اتاق هايش در محلّ نمازش نشسته بود . فرمود : «اى على ! ديشب ، در همين جا كه مى بينى ، شب را به نماز گذراندم و از پروردگار بلند مرتبه ام درخواست مى كردم . هر چه از پروردگارم خواستم ، مانند آن را براى تو نيز درخواست نمودم ، و هيچ چيز از او نخواستم ، مگر آن كه عطايم فرمود ، جز آن كه به من گفته شد كه بعد از من ، پيامبرى نيست».

۲۴۸۵.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در حقّ على عليه السلام ـ: بار خدايا ! دوست باش با هر كسى كه دوستِ او باشد و دشمن باش با كسى كه دشمنِ او باشد و يارى كن كسى را كه يارى اش كند و دوست بدار هر كه را دوستش بدارد.

۲۴۸۶.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه من مولاى اويم ، پس على مولاى اوست . بار خدايا ! دوست باش با كسى كه دوستِ او باشد و دشمن باش با كسى كه دشمنِ او باشد.

۱۴ / ۲ . على و فاطمه عليهماالسلام

۲۴۸۷.المعجم الكبيرـ به نقل از ابن عبّاس (در بيان ازدواج فاطمه عليهاالسلام) ـ: سپس ، پيامبر صلى الله عليه و آله فاطمه عليهاالسلامرا صدا زد و مُشتى آب برگرفت و بر سرِ او و مُشتى هم ميان سينه اش ريخت . سپس ، مقدارى آب به پوست على و فاطمه پاشيد . آن گاه ، فاطمه را در آغوش گرفت و گفت : «بار خدايا ! او ، از من است و من ، از اويم . بار خدايا! همچنان كه پليدى را از من زُدودى و پاكم نمودى ، او را نيز پاك گردان».
بعد ، ظرف آب ديگرى خواست و على عليه السلام را صدا زد و با او نيز چنين كرد .
سپس ، همچنان كه براى فاطمه عليهاالسلامدعا كرده بود ، براى او نيز دعا كرد . آن گاه به آن دو فرمود : «برخيزيد و به خانه خود برويد . خداوند ، شما را با هم بدارد و به زندگى تان بركت دهد و خاطرتان را آسوده بدارد !».
سپس ، برخاست و با دست خود ، در را به روى آنها بست.

1.تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۳۱۱ ح ۸۸۶۰.

2.فضائل الصحابة لابن حنبل : ج ۲ ص ۵۹۹ ح ۱۰۲۲ .

3.مسند ابن حنبل : ج ۶ ص ۴۰۱ ح ۱۸۵۰۶ . .

4.المعجم الكبير : ج ۲۲ ص ۴۱۲ ح ۱۰۲۲ .


گزيده حكمت نامه پيامبر اعظم صلّي الله عليه و آله و سلّم
736

تحليلى درباره ممنوعيت دعا كردن در حقّ مشركان و كافران و ستمگران

مشركان و كافران و ستمگران ، به عنوان كسانى كه دعا كردن در حقّ آنان شايسته نيست، معرّفى شده اند . پرسشى كه در اين باره قابل طرح است، اين است كه دعا در حقيقت، خيرخواستن از خدا براى ديگران است . بنا بر اين، چه مانعى دارد كه مسلمان، حتّى براى كسانى كه با او هم عقيده نيستند، و نيز براى انسان هاى كافر و ستمگر، خيرخواهى كند ؟
پاسخ اين پرسش ، اين است كه به طور كلّى، كسانى كه گرفتار انحرافات اعتقادى و عملى هستند، به دو دسته تقسيم مى شوند :
دسته اوّل ، مستضعفان اند ؛ يعنى كسانى كه به دليل ناآگاهى و نبود ابزار و امكانات لازم جهت شناسايى حق و پيروى از آن، دچار انحراف شده اند .
دسته دوم ، معاندان اند؛ يعنى كسانى كه حق را مى شناسند و آگاهانه، به دليل هوسرانى و برترى جويى ، با آن مخالفت مى كنند ، و يا به ابزار و موقعيت شناسايى حق، دسترسى دارند ؛ ليكن بدان بى اعتنايى مى كنند و بر باطل مى مانند .
در مورد دسته اوّل ، نه تنها دعا براى هدايت آنها ممدوح است؛ بلكه هرگونه تلاش براى آگاه سازى و تعليم و تربيت آنها ضرورى است. لذا پيامبر خدا، با آن همه آزارهايى كه از قوم خود ديد، براى هدايت آنها دعا مى كرد و مى گفت :
اللّهُمَّ اهدِ قَومى فَإِنَّهُم لا يَعلَمونَ . ۱ خداوندا قوم مرا راه نمايى كن؛ زيرا آنان نادان اند .
و امّا معاندان ، نه تنها دعا براى آنان ممدوح نيست؛ بلكه مذموم و ممنوع است ؛ بلكه نفرين فرستادن بر آنان، لازم و ضرورى است ؛ زيرا دعا كردن در حقّ معاندان با حق و عدل ، اگر براى دنياى آنها (مانند سلامت و طول عمرشان) باشد ، در واقع ، براى گسترش كفر و شرك و ظلم و فساد در زمين است . و اگر دعا ، براى هدايت آنها باشد ، بى فايده است ؛ زيرا آنها قابليت هدايت ندارند و چنين دعايى ، چه بسا تبعات سياسى ـ اجتماعى زيانبارى نيز داشته باشد .
بر اين اساس ، اولياى خداوند ، نه تنها براى حاميان باطل و دشمنان حق و عدالتْ دعا نمى كردند؛ بلكه گاه آنان را نفرين مى كردند .

1.الخرائج و الجرائح: ج ۱ص ۱۶۴ ح ۲۵۲ ؛ تاريخ دمشق : ج ۶۲ ص ۲۴۷ .

  • نام منبع :
    گزيده حكمت نامه پيامبر اعظم صلّي الله عليه و آله و سلّم
    سایر پدیدآورندگان :
    مرتضي خوش نصيب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 14959
صفحه از 1124
پرینت  ارسال به