حتما پيامبر خدا او را مؤذّن قرار مى داد. ۱
دو . نقد و تحليل
بررسى اسناد اين روايات و تأمّل در متن و معانى آنها و نيز عرضه آنها بر احاديث اهل بيت عليهم السلام ، براى پژوهشگر ، ترديدى در مجعول بودن آنها باقى نخواهد گذاشت . آنچه بر نادرستى اين روايات دلالت مى كند ، عبارت است از :
۱ . ناسازگارى با مقام نبوّت
اين باور كه تشريع اذان ، بر اساس رؤياى عبد اللّه بن زيد بوده ، بدين معناست كه خاتم پيامبران الهى ـ كه براى كوچك ترين رفتارهاى فردىِ جامعه اسلامى ، از جانب خداوند متعال ، ره نمود آورده است ـ در مورد يكى از بزرگ ترين عباداتِ سياسى ـ اجتماعى ، نمى دانسته كه چه بايد كرد و حتّى طبق برخى از اين روايات ، براى آن ، بيست روز سرگردان بوده است ، تا اين كه رؤياى شخص يا اشخاصى ، مشكل گشا مى شود و موجب تصميم پيامبر صلى الله عليه و آله و تشريع اذان مى گردد!
بى ترديد ، اين پندار ، با اعتقاد به نبوّت پيامبر اسلام ، قابل جمع نيست و از اين رو ، امام صادق عليه السلام ضمن نفرين كردنِ كسانى كه از چنين پندارى جانبدارى مى كنند ، خِرد و وجدان آنان را به داورى مى خوانَد و با شگفتى از آنان مى پرسد كه چگونه اين پندار را با عقيده به نبوّت پيامبر صلى الله عليه و آله و نزول وحى بر ايشان ، جمع مى كنند :
بر پيامبر شما وحى نازل مى شود و شما مى گوييد كه او اذان را از عبد اللّه بن زيد گرفته است؟! ۲
۲ . منافات داشتن با حكمت اذان
تأمّل در احاديث فراوانى كه در منابع حديثىِ شيعه و اهل سنّت درباره حكمت اذان و فضايل و بركات آن وجود دارند ، نشان مى دهد كه فلسفه اين عمل عبادى ، تنها اعلام وقت نماز نيست ؛ بلكه آثار فردى ، اجتماعى ، دنيوى و اخروى فراوانى بر آن مترتّب است . بدين ترتيب ، آيا مى توان باور كرد كه همه اين حكمت ها و بركات ، به دنبال رؤياى عبد اللّه بن زيد پديد آمده است و يا اين كه پيامبر صلى الله عليه و آله فلسفه اذان را مى دانسته ؛ ولى از خودِ اذان ، بى اطّلاع بوده است؟!