الحديث
۲۱۱۰.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إيّاكُم والكذبَ ؛ فإنّ الكذبَ مُجانِبٌ للإيمانِ . ۱
۲۱۱۱.الترغيب والترهيب عن صفوان بن سليم :قيلَ : يا رسول اللّهِ أيكونُ المؤمنُ جَبانا ؟ قالَ : نَعَم، قيلَ لَهُ: أيكونُ المؤمنُ بَخيلاً ؟ قالَ: نَعَم ، قيلَ لَهُ : أيكونُ المؤمنُ كَذّابا ؟ قالَ : لا . ۲
۳۸ / ۳ . الأمرُ بِتَركِ جِدِّ الكِذبِ وهَزلِهِ
۲۱۱۲.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أنا زَعيمٌ بِبَيتٍ في رَبَضِ الجَنّةِ، وبَيتٍ في وَسَطِ الجَنَّةِ ، وبَيتٍ في أعلَى الجَنّةِ ، لِمَن تَرَكَ المِراءَ وإن كانَ مُحِقّا ، ولِمَن تَرَكَ الكذبَ وإن كانَ هازِلاً ، ولِمَن حَسُنَ خُلُقُهُ . ۳
۲۱۱۳.عنه صلى الله عليه و آله :وَيلٌ للذي يُحَدِّثُ فَيكذِبُ ليُضحِكَ بهِ القَومَ ، وَيلٌ لَهُ ، وَيلٌ لَهُ ! ۴
۳۸ / ۴ . الكُذَيبَة
۲۱۱۴.بحار الأنوار عن مجاهد عن أسماء بنت عُمَيسٍ :كنتُ صاحِبَةَ عائشةَ التي هَيَّأتُها وأدخَلتُها على رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ومَعي نِسوَةٌ ، فوَاللّهِ ما وَجَدنا عِندَهُ قُوتا إلّا قَدَحا مِن لَبَنٍ ، فَشَرِبَ ثُمّ ناوَلَهُ عائشةَ ـ قالَت : ـ فاستَحيَيَتِ الجارِيَةُ ، فقُلتُ : لا تَرُدِّينَ يدَ رسولِ اللّهِ ، خُذي مِنهُ ، ـ قالَت : ـ فَأخَذَتْهُ على حَياءٍ فَشَرِبَت مِنهُ ، ثمّ قالَ : ناولي صَواحِبَكِ ، فقُلنَ : لا نَشتَهيهِ ، فقالَ : لا تَجمَعنَ جُوعا وكِذبا ، ـ قالَت : ـ فقُلتُ : يا رسولَ اللّهِ ، إن قالَت إحدانا لِشيءٍ تَشتَهيهِ : لا نَشتَهيهِ ، أيُعَدُّ ذلكَ كِذبا ؟ قال : إنّ الكِذبَ لَيُكتَبُ حتّى يُكتَبَ الكُذَيبَةُ كُذَيبَةً . ۵
حديث
۲۱۱۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از دروغگويى بپرهيزيد؛ زيرا دروغ ، از ايمانْ بر كنار است.
۲۱۱۱.الترغيب و الترهيبـ به نقل از صفوان بن سليم ـ: از پيامبر خدا سؤال شد : آيا مؤمن، ترسو مى شود؟
فرمود : «آرى».
گفتم: آيا مؤمن، بخيل مى شود؟
فرمود: «آرى».
گفته شد: آيا مؤمن، دروغگو مى شود؟
فرمود: «نه».
۳۸ / ۳ . دستور به ترك دروغِ جدّى و شوخى
۲۱۱۲.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من براى كسى كه مجادله را رها كند، هر چند حق با او باشد و كسى كه دروغ را هر چند به شوخى، وا گذارد و كسى كه اخلاقش را نيكو گردانَد، خانه اى در حومه بهشت و خانه اى در مركز بهشت و خانه اى در بالاى بهشت، ضمانت مى كنم.
۲۱۱۳.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :واى بر كسى كه براى خنداندن مردم، دروغ بگويد! واى بر او! واى بر او!
۳۸ / ۴ . دروغ كوچك
۲۱۱۴.بحار الأنوارـ به نقل از مجاهد ، از اسماء بنت عُمَيس ـ: من، ساقدوش عايشه بودم كه او را آماده كردم و بر پيامبر خدا وارد شديم. عدّه اى از زنان نيز با من بودند. به خدا سوگند، نزد پيامبر خدا ، خوراكى جز يك كاسه شير نبود. پيامبر خدا، مقدارى شير نوشيد و سپس كاسه را به دست عايشه داد.
دختر [از گرفتن كاسه شير ]شرم كرد. من گفتم: دست پيامبر خدا را رد نكن. ظرف را بگير.
عايشه، با حالت شرم، كاسه را گرفت و مقدارى شير نوشيد.
سپس [پيامبر صلى الله عليه و آله ] فرمود: «به بقيّه زنان هم بده».
آنها گفتند: ما ميل نداريم.
فرمود: «گرسنگى و دروغ را با هم جمع نكنيد».
گفتم: اى پيامبر خدا! اگر كسى از ما ميل به چيزى داشته باشد و بگويد ميل ندارم، آيا اين ، دروغ به شمار مى آيد؟
فرمود: «دروغ، نوشته مى شود. حتّى دروغ كوچك هم نوشته مى شود: دروغ كوچك».