637
گزيده حكمت نامه پيامبر اعظم صلّي الله عليه و آله و سلّم

۳۴ / ۵ . الحَثُّ علَى رَدِّ الغِيبةِ

۲۰۸۷.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن تَطَوَّلَ على أخِيهِ في غِيبةٍ سَمِعَها فيهِ في مَجلِسٍ فَرَدَّها عَنهُ ، رَدَّ اللّهُ عَنهُ ألفَ بابٍ مِن السُّوءِ في الدنيا والآخِرَةِ . ۱

۲۰۸۸.عنه صلى الله عليه و آله :مَن اُغتِيبَ عِندَهُ أخوهُ المسلمُ، فاستَطاعَ نَصرَهُ فلم يَنصُرْهُ، خَذَلَهُ اللّهُ في الدنيا والآخِرَةِ . ۲

۳۴ / ۶ . كفّارةُ الاغتِيابِ

۲۰۸۹.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كفّارَةُ مَنِ اغتَبتَ أن تَستَغفِرَ لَهُ . ۳

۲۰۹۰.عنه صلى الله عليه و آله :إذا اغتابَ أحَدُكُم أخاهُ فلْيَستَغفِرِ اللّهَ ؛ فإنَّها كفّارَةٌ لَهُ . ۴

الفصل الخامس والثلاثون : القتل

۳۵ / ۱ . حُرْمَةُ قَتلِ النَّفسِ

الكتاب

« وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَــلِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا » . ۵

الحديث

۲۰۹۱.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أوَّلُ ما يَحكُمُ اللّهُ فيهِ يَومَ القِيامَةِ الدِّماءُ ، فَيُوقِفُ ابنَي آدَمَ فَيَفصِلُ بينَهُما ، ثُمّ الذينَ يَلونَهُما مِن أصحابِ الدِّماءِ حتّى لا يَبقى مِنهُم أحَدٌ ، ثُمّ الناسُ بعدَ ذلكَ حتّى يَأتِيَ المَقتولُ بقاتِلِهِ ، فَيَتَشَخَّبَ في دَمِهِ وجهُهُ فيقولَ: هذا قَتَلَني ، فيَقولُ : أنتَ قَتَلتَهُ ؟ فلا يَستَطيعُ أن يَكتُمَ اللّهَ حَديثا . ۶

۳۴ / ۵ . تشويق به واكُنش در برابر غيبت

۲۰۸۷.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در مجلسى بشنود كه از برادرش غيبت مى شود و آن را از او دفع كند، خداوند، هزار باب بدى را در دنيا و آخرت ، از او دفع مى كند.

۲۰۸۸.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه در حضور كسى از برادر مسلمانش غيبت شود و او بتواند يارى اش دهد؛ امّا به يارى (دفاع) از او برنخيزد، خداوند در دنيا و آخرت، تنهايش مى گذارد.

۳۴ / ۶ . كفّاره غيبت

۲۰۸۹.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كفّاره [گناه] كسى كه غيبتش راكرده اى، اين است كه برايش آمرزش بطلبى.

۲۰۹۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه يكى از شما غيبت برادرش را كرد، از خداوند آمرزش بطلبد؛ زيرا اين، كفّاره گناه اوست.

فصل سى و پنجم : كشتن

۳۵ / ۱ . حرام بودنِ آدمكُشى

قرآن

«و هر كس عمداً مؤمنى را بكُشد ، كيفرش دوزخ است كه در آن ، ماندگار خواهد بود؛ و خدا بر او خشم مى گيرد و لعنتش مى كند و عذابى بزرگ برايش آماده ساخته است» .

حديث

۲۰۹۱.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين چيزى كه خداوند در روز قيامت درباره آن به داورى مى پردازد، [ريختن ]خون است. خدا ، دو فرزند آدم عليه السلام (هابيل و قابيل) را نگه مى دارد و ميان آنها داورى مى كند. سپس ، ميان كسانى كه بعد از آنها آمده اند و دعواى خونى دارند ، حكم مى شود ، تا جايى كه از آنها كسى باقى نمى مانَد و حساب ديگر مردمان ، پس از آنهاست ، تا جايى كه مقتول با چهره اى خون آلود ، قاتل خود را مى آورد و مى گويد: اين ، مرا كُشت .
خداوند مى فرمايد : «تو او را كشتى؟» و او نمى تواند سخنى را از خدا كتمان كند.

1.الأمالي للصدوق : ص ۵۱۶ ح ۷۰۷.

2.كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۴ ص ۳۷۲ ح ۵۷۶۲ .

3.كنز العمّال : ج ۳ ص ۵۸۸ ح ۸۰۳۶.

4.كنز العمّال : ج ۳ ص ۵۸۸ ح ۸۰۳۷.

5.النساء : ۹۳.

6.الكافي : ج ۷ ص ۲۷۱ ح ۲.


گزيده حكمت نامه پيامبر اعظم صلّي الله عليه و آله و سلّم
636

يكى از زشت ترين و پليدترين انواع غيبت، آن است كه افراد متّصف به فهم و دانش، امّا رياكار، غيبت كنند؛ زيرا اين اشخاص در زير نقاب پاك دامنى و پرهيزگارى، مقصود خود را مى فهمانند تا هم دامن خود را از غيبت، پاك نشان دهند و هم مقصودشان را برسانند. اين نادانان نمى دانند كه با اين عمل خود، هم زمان دو كار زشت انجام داده اند : ريا و غيبت. براى مثال، در حضور چنين شخصى از كسى سخن به ميان مى آيد و او مى گويد : «خدا را شكر كه ما را به رياست طلبى يا دنيادوستى يا فلان خصوصيت مبتلا نكرد» يا مى گويد : «پناه به خدا از بى شرمى و بى توفيقى».
يكى ديگر از موارد غيبت، اين است كه گاهى اوقات، فرد از كسى كه مى خواهد غيبتش را بكند، در ابتدا تعريف و تمجيد مى نمايد. مثلاً مى گويد : «خوش به حال فلانى! در عبادات كوتاهى نمى كند، امّا گاه دستْ خوشِ سستى در عبادت مى شود و مثل همه ما كم صبر و حوصله مى شود».
يكى ديگر از انواع غيبت، اين است كه شخصى از كسى عيبگويى كند و بعضى حاضران به او توجّه نكنند و او براى جلب توجّه آنها و اين كه به سخنان او گوش كنند، مى گويد : «سبحان اللّه !». عجيب است! خداوند سبحان را ياد مى كند و نام او را ابزارى براى تحقّق بخشيدن به نيّت باطل و پليد خود مى كند و از روى جهل و غفلت ، بر خدا منّت مى نهد كه ذكر او را گفته است.
نيز از جمله غيبت است، اين كه بگويد : «از فلانى چنين خطايى سر زد و به فلان بلا مبتلا شد» يا بگويد : «از رفيق يا دوست ما، فلان كار نادرست، سر زد. خدا ، ما و او را ببخشد!» ، او اظهار دعا و همدردى و دوستى و رفاقت مى كند؛ امّا خدا از نيّت پليد و باطن نادرست او آگاه است.
يكى از اقسام غيبتِ ناپيدا، گوش دادن به غيبت است، با اظهار تعجّب و شگفتى، و شخص ، هدفش از اظهار تعجّب ، اين است كه شخص غيبت كننده را به نشاط آورد تا بيشتر غيبت كند. گويى با اين روش، از دهان او غيبت مى كشد. مثلاً مى گويد : «از حرف هايى كه زدى تعجّب مى كنم! تا به حال خبر نداشتم. نمى دانستم فلانى چنين آدمى است». او با اين كار مى خواهد سخنان غيبت كننده را تصديق كند و با چرب زبانى كارى كند كه بيشتر غيبت كند. در حالى كه تصديقِ غيبت، خود غيبت است. حتّى گوش كردن به غيبت و بلكه سكوت كردن هنگام شنيدنِ غيبت نيز غيبت است. ۱

1.ر . ك : بحار الأنوار: ج ۷۵ ص ۲۲۳ ـ ۲۲۵ .

  • نام منبع :
    گزيده حكمت نامه پيامبر اعظم صلّي الله عليه و آله و سلّم
    سایر پدیدآورندگان :
    مرتضي خوش نصيب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 14825
صفحه از 1124
پرینت  ارسال به