الحديث
۱۸۷۶.معاني الأخبارـ عن جَبرئيلَ عليه السلام لَمّا سألَهُ النّبيُّ صلى الله عليه و آله عنِ التَّوكُّلِ علَى اللّهِ ـ: العِلمُ بأنّ المَخلوقَ لا يَضُرُّ ولا يَنفَعُ ، ولا يُعطي ولا يَمنَعُ ، واستِعمالُ اليَأسِ مِن الخَلقِ ، فإذا كانَ العَبدُ كذلكَ لَم يَعمَلْ لأحَدٍ سِوَى اللّهِ ، ولَم يَرْجُ ولَم يَخَفْ سِوَى اللّهِ ، ولَم يَطمَعْ في أحَدٍ سِوَى اللّهِ ، فهذا هُو التَّوكُّلُ . ۱
۳۶ / ۲ . التَّوكُّلُ وكِفايةُ الاُمورِ
الكتاب
« وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَــلِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَىْ ءٍ قَدْرًا » . ۲
الحديث
۱۸۷۷.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن تَوَكَّلَ علَى اللّهِ كَفاهُ مُؤنَتَهُ ورَزَقَهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ . ۳
۱۸۷۸.عنه صلى الله عليه و آله :مَن تَوَكَّلَ وقَنَعَ ورَضِيَ كُفِيَ المَطلَبَ . ۴
۳۶ / ۳ . أدبُ التَّوكُّلِ
۱۸۷۹.رسول اللّه صلى الله عليه و آلهـ لِرجُلٍ قالَ لَهُ : أعقِلُها ـأي الدّابّة ـ وأتَوَكَّلُ ، أو اُطلِقُها وأتَوَكَّلُ ؟ ـ : اِعقِلْها وتَوَكَّلْ . ۵
۱۸۸۰.عنه صلى الله عليه و آلهـ لِرجُلٍ قالَ لَهُ : اُرسِلُ وأتَوَكَّلُ ـ: قَيِّدْها وتَوَكَّلْ . ۶
حديث
۱۸۷۶.معانى الأخبارـ به نقل از جبرئيل عليه السلام ، هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از او درباره توكّل بر خداوند پرسيد ـ: [توكّل ، يعنى]دانستن اين مطلب كه مخلوق، نه زيانى مى زند و نه سودى مى رساند، نه مى دهد و نه جلوگيرى مى كند، و [نيز] بر كندنِ چشم اميد از خلق. هر گاه بنده چنين باشد، ديگر براى هيچ كس جز خداوند، كار نمى كند و اميد و بيمش از كسى جز خداوند نيست و چشم طمع به هيچ كس جز خدا ندارد. اين است توكّل».
۳۶ / ۲ . توكّل و كارسازى امور
قرآن
«و از جايى كه حسابش را نمى كند، به او روزى مى رساند. و هر كس بر خدا اعتماد كند، او براى وى بس است. خدا فرمانش را به انجام رساننده است. به راستى، خدا براى هر چيزى اندازه اى مقرّر كرده است» .
حديث
۱۸۷۷.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه به خدا توكّل كند، خداوند هزينه او را كارسازى مى كند و از جايى كه گمان نمى برد، به او روزى مى رساند.
۱۸۷۸.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه توكّل كند و قانع و راضى باشد، خواسته هايش كارسازى مى شود.
۳۶ / ۳ . آداب توكّل
۱۸۷۹.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ به مردى كه پرسيد: زانوى اشترم را ببندم و به خدا توكّل كنم ، يا رهايش بگذارم و توكّل كنم؟ ـ: با توكّل، زانوى اشتر را ببند.
۱۸۸۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ به مردى كه گفت: اشترم را رها مى گذارم و توكّل مى كنم ـ: او را ببند و توكّل كن.