سخنى درباره احاديث هشدار نسبت به مرگى كه با شناخت امام ، همراه نباشد
احاديثى كه از نشناختن امام و قبول نكردن او بر حذر مى دارند و مرگ بدون امام را مرگِ جاهلى مى دانند ، مورد اتّفاق همه مسلمانان است و در كتاب هاى شيعه و اهل سنّت درج شده است . براى مثال ، كلينى در الكافى از پيامبر صلى الله عليه و آله چنين نقل مى كند :
مَن ماتَ و لا يَعرفُ إمامَهُ ماتَ ميتَةً جاهِليَّةً. ۱ هر كس بميرد و امامتش را نشناسد ، به مرگ جاهلى مرده است .
نكته اصلى در مورد اين حديث ، معناى حديث است، نه اصل صدور آن از پيامبر صلى الله عليه و آله و يقيناً براى فهم اين حديث شريف ، بايد مقصود از «جاهليتْ» روشن شود.
جاهليّت ، چيست؟
در فرهنگ اسلامى ، عصر رسالت پيامبر خدا ، عصر علم ، و دوران پيش از بعثت ايشان ، دوران جاهليت است ، بدين معنا كه پيش از بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله به دليل تحريفى كه در اديان آسمانى پديد آمده بود، مردم، راهى براى شناخت حقايق هستى نداشتند و آنچه به نام دين بر جوامع مختلف بشر حكومت مى كرد ، چيزى جز خرافات و موهومات نبود . در واقع ، اديان تحريف شده و عقايد موهوم ، ابزارهايى براى سلطه زر و زور بر انسان شده بودند و اين ، واقعيتى است كه تاريخ قبل از اسلام نيز آن را تأييد مى كند .
بعثت مبارك پيامبر صلى الله عليه و آله آغاز عصر علم بود و اساسى ترين مسئوليت ايشان، مبارزه با خرافات و تحريفات و روشن كردن حقايق براى مردم بود .
پيداست كه چنين عصرى يعنى عصر علم ـ كه با بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله آغاز شد ـ تنها با حضور او و پس از وفات حضرتش با حضور كسانى كه ادامه دهندگان به حق راه او باشند مى تواند تداوم پيدا كند يعنى پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله امامت ، پشتوانه و ضامن تداوم عصر علم يا عصر اسلام راستين است و بدون اين پشتوانه جامعه اسلامى به جاهليت پيش از اسلام، بازگشت خواهد كرد .
امامى كه شناختش لازم است ، كيست؟
اندكى تأمّل در مضمون حديث ـ بويژه با توجّه به شرحى كه گذشت ـ ، ما را از پاسخگويى به اين سؤال كه :