ب ـ شِدَّةُ مَحَبَّةِ الصَّلاةِ
۶۲۰.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ تَعالى جَعَلَ قُرَّةَ عَيني فِي الصَّلاةِ ، وحَبَّبَها إلَيَّ كَما حُبِّبَ إلَى الجائِعِ الطَّعامُ ، وإلَى الظَّمآنِ الماءُ ، فَإِنَّ الجائِعَ إذا أكَلَ الطَّعامَ شَبِعَ ، وإذا شَرِبَ الماءَ رَوِيَ ، وأنا لا أشبَعُ مِنَ الصَّلاةِ . ۱
ج ـ الاهتِمامُ بالصِّيامِ
۶۲۱.الإمام الصّادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أوَّلَ ما بُعِثَ يَصومُ حَتَّى يُقالَ : ما يُفطِرُ، ويُفطِرُ حَتَّى يُقالَ : ما يَصومُ ! ثُمَّ تَرَكَ ذلكَ وصامَ يَوما وأفطَرَ يَوما وهوَ صَومُ داودَ عليه السلام ، ثُمَّ تَرَكَ ذلِكَ وصامَ الثَّلاثَةَ الأيَّامِ الغُرِّ، ثُمَّ تَرَكَ ذلِكَ وفَرَّقَها في كُلِّ عَشرَةِ أيَّامٍ يَوما؛ خَميسَينِ بَينَهُما أربِعاءُ، فَقُبِضَ عَلَيهِ وآلهِ السَّلامُ وهُو يَعمَلُ ذلِكَ . ۲
الفصل السادس : هجرة النّبيّ صلى الله عليه و آله
الهِجرَةُ إلَى المَدينَة
الكتاب
« وَ اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلاً » . ۳
الحديث
۶۲۲.بحار الأنوار :كانَت الهِجرَةُ سَنَةَ أربَعَ عَشرَةَ مِن المَبعَثِ، وهِيَ سَنَةُ أربَعٍ وثَلاثينَ مِن مُلكِ كِسرى پرويز ، سنةَ تِسعٍ لِهِرَقلَ ۴ ، وأوّلُ هذهِ السَّنَةِ المُحرَّمُ . وكانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مُقيما بمَكّةَ لَم يَخرُجْ مِنها ، وقَد كانَ جَماعَةٌ خَرَجوا في ذي الحجّةِ ، وقالَ محمّدُ بنُ كعبِ القُرَظيّ : اجتَمَعَ قُرَيشٌ على بابِهِ وقالوا : إنّ محمّدا يَزعُمُ أ نَّكم إن بايَعتُموهُ كُنتُم مُلوكَ العَرَبِ والعَجَمِ ، ثُمّ بُعِثتُم بَعدَ مَوتِكُم فجُعِلَ لَكُم جِنانٌ كجِنانِ الأرضِ ، وإن لَم تَفعَلوا كانَ لَكُم مِنهُ الذَّبحُ ثُمّ بُعِثتُم بَعدَ مَوتِكُم فجُعِلَت لَكُم نارٌ تُحرَقونَ بِها . فخَرَجَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فأخَذَ حَفنَةً ۵ مِن تُرابٍ ، ثُمّ قالَ : نَعَم أنا أقولُ ذلكَ ، فنَثَرَ التُّرابَ على رؤوسِهِم وهُو يَقرأ «يس ـ إلى قولِهِ : ـ وجَعَلْنا مِن بَيْنِ أيْدِيهِم سَدّاومِنْ خَلْفِهِم سَدّا فأغْشَيْناهُمْ فَهُم لا يُبصِرونَ» ۶ ، فلَم يَبقَ مِنهُم رجُلٌ وَضَعَ على رأسِهِ التُّرابَ إلّا قُتِلَ يَومَ بَدرٍ ، ثُمّ انصَرَفَ إلى حَيثُ أرادَ ، فأتاهُم آتٍ لَم يَكُن مَعَهُم فقالَ : ما تَنتَظِرونَ ههُنا ؟ قالوا : محمّدا ، قالَ : قَد واللّهِ خَرَجَ محمّدٌ علَيكُم ثُمّ ما تَرَكَ مِنكُم رجُلاً إلّا وقد وَضَعَ على رأسِهِ التُّرابَ وانطلَقَ لِحاجَتِهِ ، فوَضَعَ كلُّ رجُلٍ مِنهُم يَدَهُ على رأسِهِ فإذا علَيهِ التُّرابُ . ثُمّ جَعَلوا يَطَّلِعونَ فيَرَونَ عليّا علَى الفِراشِ مُتَّشِحا ۷ بِبُردِ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فيَقولونَ : إنّ هذا لَمحمّدٌ نائمٌ عَلَيهِ بُردُهُ ، فلَم يَبرَحوا كذلكَ حتّى أصبَحوا، فقامَ عليٌّ مِن الفِراشِ فقالوا : واللّهِ لَقَد صَدَقَنا الّذي كانَ حَدَّثنا بهِ . ۸
ب ـ شدّت علاقه به نماز
۶۲۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال، روشنىِ چشم مرا در نماز نهاده است و آن را محبوب من ساخته، همان گونه كه خوراك براى گرسنه و آب براى تشنه گوارا گشته است. همانا گرسنه پس از خوردنِ غذا، سير مى شود و تشنه پس از نوشيدن آب، سيراب مى گردد؛ ولى من از نماز سير نمى شوم.
ج ـ اهتمام به روزه
۶۲۱.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، در ابتداى بعثت ، گاه چندان [پشت سر هم ]روزه مى گرفت كه گفته مى شد : ديگر روزه را ترك نخواهد كرد ! و گاه [چندان ]روزه را ترك مى كرد كه گفته مى شد : ديگر روزه نخواهد گرفت ! سپس اين روش را ترك كرد و يك روز در ميان ، روزه مى گرفت و اين ، روزه داوود عليه السلام بود . بعد از چندى ، اين را نيز واگذاشت و سه روز اوّلِ هر ماه را روزه مى گرفت . سپس از اين روش نيز دست كشيد و از هر ده روز ، يك روز ، روزه مى گرفت : پنج شنبه اوّل و آخر ماه و چهارشنبه ميان ماه ، و تا زمانى كه از دنيا رفت ، به اين سنّت ادامه داد .
فصل ششم : هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله
۶ / ۱ . هجرت به مدينه
قرآن
«و بر آنچه مى گويند ، شكيبا باش و از آنان با دورى گزيدنى خوش ، فاصله بگير» .
حديث
۶۲۲.بحار الأنوار :هجرت [پيامبر صلى الله عليه و آله به مدينه] در سال چهاردهم بعثت صورت گرفت و مصادف بود با سى و چهارمين سال سلطنت خسرو پرويز و نهمين سال فرمان روايى هِرَقل (امپراتور روم) ، و اوّل اين سال محرّم است . پيامبر خدا در مكّه بود و آن جا را ترك نكرده بود ؛ امّا عدّه اى از مسلمانان در ماه ذى حجّه بيرون رفته بودند . محمّد بن كعب قُرَظى مى گويد : قريش بر درِ خانه پيامبر جمع شدند و گفتند : محمّد مى گويد كه اگر شما با او بيعت كنيد،بر عرب و عجم، فرمان روا خواهيد شد و بعد از مرگ هم ، دوباره زنده مى شويد و براى شما باغ ها و جنّت هايى چون باغ هاى اين جهان خواهد بود و اگر بيعت نكنيد ، به دست او كشته خواهيد شد و بعد از مرگ هم زنده خواهيد شد و در آتش سوزان خواهيد سوخت .
در اين هنگام ، پيامبر خدا از خانه بيرون آمد و مشتى خاك برداشت و فرمود : «آرى . من اين سخنان را مى گويم» .
سپس مشت خاك را روى سر آنان پاشيد و اين آيات را تلاوت فرمود : «يس» تا آيه «و پيشِ روىِ آنان ، سدّى نهاديم و پشتِ سرشان نيز سدّى . پس آنان را پوشانديم . لذا نمى بينند» . تمام كسانى كه از آن خاك روى سرشان ريخته شد ، در جنگ بدر ، كشته شدند .
پيامبر صلى الله عليه و آله سپس به راه افتاد و رفت . در اين هنگام ، شخصى كه با آن عدّه نبود ، آمد و گفت : در اين جا منتظر كه هستيد؟
گفتند : محمّد .
گفت : به خدا سوگند كه محمّد ، از كنار شما عبور كرد و بر سرِ همه شما خاك ريخت و در پى كار خود رفت .
هريك از آن عدّه ، دست خود را روى سرش گذاشت ، ديد خاكى است . چون به درون خانه پيامبر صلى الله عليه و آله سرك كشيدند،ديدند على عليه السلام در بستر است و قطيفه پيامبر خدا را روى خود كشيده است . گفتند : او محمّد است كه خوابيده و قطيفه اش روى اوست .
آنان ، همچنان بر درِ منزل پيامبر صلى الله عليه و آله بودند تا اين كه صبح شد و على عليه السلام از بستر برخاست . گفتند : به خدا سوگند ، آن مرد به ما راست گفته بود .
1.الأمالي للطوسي : ص ۵۲۸ ح ۱۱۶۲.
2.الكافي : ج ۴ ص ۹۰ ح ۲.
3.المزّمّل : ۱۰ .
4.هِرَقْل : من ملوك الروم، وهو أوّل من ضرب الدنانير ، وأوّل من أحدث البيعة (لسان العرب : ج ۱۱ ص ۶۹۴) .
5.الحفنة : مل ء الكفّين (كما في هامش المصدر) .
6.يس : ۱ ـ ۹ .
7.التوشّح بالرداء : أن يدخل الثوب من تحت يده اليمنى فيلقيه على منكبه الأيسر كما يفعل المُحرم (لسان العرب : ج ۲ ص ۶۳۳) .
8.بحار الأنوار : ج ۱۹ ص ۳۸ ح ۶.