ج ـ شَهادَةُ مَن عِندَهُ عِلمُ الكِتابِ
الكتاب
«وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدَا بَيْنِى وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَـبِ » . ۱
الحديث
۵۷۷.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : «أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ» أنا ، «وَ يَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ» عَليٌّ . ۲
د ـ المُباهَلةُ
الكتاب
«فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَآءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَكُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَـذِبِينَ » . ۳
الحديث
۵۷۸.تفسير القمّيـ بَعدَ ذِكرِ آيَةِ المُباهَلَةِ ـ: فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : فَباهِلوني ، فَإن كُنتُ صَادِقاً أنزَلتُ اللَّعنَةَ عَلَيكُم ، وإن كُنتُ كاذِباً نَزَلَت عَلَيَّ .
فَقالوا : أنصَفتَ . فَتَواعَدوا لِلمُباهَلَةِ ، فَلَمّا رَجَعوا إلى مَنازِلِهِم ، قالَ رُؤساؤُهُم ؛ السيِّدُ وَالعاقِبُ وَالأهتَمُ: إن باهَلَنا بِقَومِهِ باهَلناهُ ، فَإِنَّهُ لَيسَ بِنَبيٍّ ، وإن باهَلَنا بِأهلِ بَيتِهِ خاصَّةً فَلا نُباهِلُهُ ؛ فَإِنَّه لا يَقدِمُ عَلى أهلِ بَيتِهِ إلَا وهُوَ صادِقٌ ، فَلَمَّا أصبَحوا جَاؤوا إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ومَعَهُ أميرُ المُؤمِنينَ وفَاطِمَةُ وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِم .
فَقالَ النَّصارى : مَن هؤلاءِ ؟ فَقيلَ لَهُم : هذَا ابنُ عَمِّهِ ووَصِيُّهُ وخَتَنُهُ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ ، وهذِهِ بِنتُهُ فاطِمَةُ ، وهذانِ ابناهُ الحَسَنُ وَالحُسَينُ عليهم السلام ، فَعَرَفوا وقالوا لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : نُعطيكَ الرِّضا فَاعفِنا مِنَ المُباهَلَةِ ، فَصالَحَهُم رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَلَى الجِزيَةِ وَانصَرَفوا . ۴
ج ـ گواهى كسى كه دارنده علم كتاب است
قرآن
«و كسانى كه كافر شدند ، مى گويند: «تو فرستاده نيستى» . بگو: «كافى است خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است، ميان من و شما گواه باشد»» .
حديث
۵۷۷.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : «آيا كسى كه از جانب پروردگارش بر حجّتى روشن است» ، [منظور ،] من هستم ، «و شاهدى از [خويشانِ ]او، پيرو اوست» ، [منظور ، ]على است .
د ـ مباهله
قرآن
«پس هر كه در اين [ باره ]پس از دانشى كه تو را [ حاصل ]آمده، با تو محاجّه كند، بگو: «بياييد تا ما فرزندان خود را و شما فرزندانتان را ، ما زنان خود را و شما زنان خود را ، ما جان هاى خود را و شما جان هاى خود را فرا خوانيم ، سپس مباهله كنيم ؛ و لعنت خدا را بر دروغگويان ، قرار دهيم» .
حديث
۵۷۸.تفسير القمّىـ پس از ذكر آيه مباهله ـ: پيامبر صلى الله عليه و آله : فرمود : «با من مباهله كنيد . اگر صادق بودم ، پس نفرين بر شما! و اگر دروغگو بودم ، بر من لعنت فرود آيد» .
آنان گفتند : انصاف روا داشتى .
پس با هم قرار مباهله گذاشتند . هنگامى كه آنان به خانه هايشان بازگشتند ، بزرگان آنان ، سيّد و عاقِب و اهتَمَ گفتند : اگر مباهله با قوم او باشد ، ما حاضر به مباهله هستيم ؛ چرا كه [معلوم مى شود] او پيامبر نيست . امّا اگر قرار مباهله تنها با خاندان او باشد ، با او مباهله نمى كنيم ؛ چرا كه او خاندانش را پيش نمى فرستد ، مگر در صورتى كه در ادّعايش صادق باشد .
فردا كه شد ، پيش پيامبر خدا آمدند ، در حالى كه امير مؤمنان على و فاطمه و حسن و حسين ـ كه درودهاى خداوند بر آنان باد ـ نيز همراه پيامبر صلى الله عليه و آله بودند . نصارا پرسيدند : اينان كيان اند؟
به آنها گفته شد : اين ، پسر عمو و وصى و داماد او ، على بن ابى طالب است و اين ، دختر او فاطمه است و اين دو ، پسران او ، حسن و حسين هستند .
پس آنان خاندان پيامبر را شناختند و به پيامبر گفتند : ما رضايت داديم . از مباهله گذشت كن .
پس پيامبر صلى الله عليه و آله با آنها بر پرداخت جزيه مصالحه كرد و آنان ، باز گشتند .