177
گزيده حكمت نامه پيامبر اعظم صلّي الله عليه و آله و سلّم

كنندگان ، بر چه اساسى عمل مى كنند؟ فرمود : «هر كس براى آنچه به خاطرش آفريده شده ، مُهيّاست» .
دسته سوم ، احاديثى هستند كه به ظاهر ، سعادت و شقاوت انسان ها را مقدَّر و مَفروغٌ عنه مى دانند و با اين حال ، باز هم توصيه به عمل مى نمايند ، با اين استدلال كه آنها كه اهل سعادت اند ، توفيق اعمالى را پيدا مى كنند كه آنها را به سعادت مقدّرشان برساند و آنها كه اهل شقاوت اند ، توفيق كارهايى را مى يابند كه آنها را به سرنوشت شومشان رهنمون مى گردد ، مانند آنچه درباره عمر بن خطّابْ نقل شده است كه :
إنّهُ قالَ لِلنَّبىٍّ صلى الله عليه و آله : يا رسول اللّه ! أرأيت ما نعمل فيه أمر مبتدع أو مبتدأ أو أمر قد فرغ منه؟ قال : «أَمْرٌ قَد فُرِغَ مِنهُ ، فَاعمَل يَابنَ الخَطّاب ، فَإنّ كُلاًّ مُيَسَّرٌ ، فَأَمّا مَن كانَ مِن أهلِ السَّعادَةِ فَإنّهُ يَعمَلُ لِلسَّعادَةِ ، وَمَن كانَ مِن أهَل الشِّقاءِ فَإنَّهُ يَعمَلُ لِلشِّقاءِ» . ۱ عمر ، به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : اى پيامبر خدا ! نظرتان درباره آنچه عمل مى كنيم چيست؟ آيا نو و تازه است و يا پيش تر ، مسلّم و قطعى شده؟ فرمود: «آن عمل، پيش تر ، مسلّم و قطعى شده است. پس ـ اى پسر خطّاب ـ عمل كن، كه همه مهيّا شده اند (براى آنچه به خاطرش آفريده شده اند) . آن كه اهل خوش بختى است، براى خوش بختى مى كوشد و آن كه اهل بدبختى است، براى بدبختى كار مى كند» .

نكاتى در تبيين اين احاديث

براى تبيين اين احاديث ، توجّه به سه نكته ضرورى است :

۱ . تعارض اين گونه احاديث با قرآن و احاديث قطعىّ الصدور

اگر مقصود از اين احاديث ، نفى آزادى انسان در ساختن سرنوشت خود و سلب اراده و مشيّت از خداوند در تغيير سرنوشت انسان و جهان باشد، نه تنها اين احاديثِ آحاد ، مخالف احاديث متواتر و سنّت قطعى پيامبر صلى الله عليه و آله هستند ، بلكه با صريح قرآن كريم و اساسا با فلسفه بعثت انبياى الهى تعارض دارند . بنا بر اين ، بر فرض صحّتِ سندِ آنها ، باز هم مردود و غير قابل قبول خواهند بود .

۲ . عدم تعارض علم خداوند ، با اراده او و آزادى انسان

ممكن است اين احاديث ، كنايه از علم ازلى خداوند متعال به امور مذكور باشند ، بدين معنا كه او مى داند چه كسى خوش بخت خواهد شد و چه كسى بدبخت؟ چه كسى به بهشت خواهد رفت و چه كسى به دوزخْ راه خواهد يافت؟ و در يك جمله : خداوند متعال ، سرنوشت دنيوى و اُخروى همه انسان ها را مى داند ؛ اما نكته مهم و دقيق ، اين است كه علم خدا، علّتِ معلوم نيست ؛ بلكه تابع معلوم است و نه متبوع آن ، چنان كه اَشاعره و همفكران آنها پنداشته اند .
بنا بر اين، علم ازلى خداوند متعال ، نه با اراده و مشيّت او تعارضى دارد و نه با اراده و اختيار انسان در ساختن

1.مسند ابن حنبل : ج ۲ ص ۳۷۰ ح ۵۴۸۲ .


گزيده حكمت نامه پيامبر اعظم صلّي الله عليه و آله و سلّم
176

توضيحى درباره احاديثى كه به ظاهر ، قضاى غير حتمى را نفى مى كنند

احاديث فصلى كه گذشت ، به روشنى دلالت دارند بر اين كه قضاى خداوند و مقدّرات او ، دو گونه اند : قضاى محتوم كه غير قابل تغيير است و قضاى غير محتوم كه مى تواند تغيير نمايد؛ ليكن در مقابل اين احاديث، احاديث ديگرى نيز هستند كه به ظاهر ، دلالت بر نفى وجود قضاى موقوف يا غير محتوم و در نتيجه ، انحصار قضاى الهى در قضاى محتوم دارند.

دسته بندى اين احاديث

اين احاديث را به چند دسته مى توان تقسيم كرد :
دسته اول ، احاديثى هستند كه تأكيد مى كنند قلم تقدير الهى ، آنچه را تا قيامت پديد مى آيد ، رقم زده و نوشته آن نيز خشك شده است (اشاره به اين كه مقدّرات الهى ، تا قيامت ، مشخّص و غير قابل تغييرند) .
در كتاب علل الشرائع آمده است كه :
هَبَطَ جبرئيلُ عليه السلام عَلى رسولِ اللّه صلى الله عليه و آله و قال : يا مُحَمَّدُ ، وَيلٌ لِوُلدِكَ مِن وُلدِ العَبّاسِ . فَخَرَجَ النَّبِىُّ صلى الله عليه و آله إلَى العَبّاسِ فَقالَ : يا عَمُّ ، وَيلٌ لِوُلدى مِن وُلدِكَ ! فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ أفَأَجُبُّ نَفسى ؟ قال : «جَفَّ القَلَمُ بِمَا فِيهِ» . ۱ جبرئيل عليه السلام بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و گفت : اى محمّد! واى به حال فرزندانت از دستِ فرزندانِ عباس . پس پيامبر صلى الله عليه و آله نزد عبّاس رفت و به او فرمود : عمو! واى به حال فرزندانِ من از دستِ فرزندانت! عبّاس گفت : اى پيامبر خدا ، آيا خودم را عقيم كنم؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «قلم تقدير ، به اين كار ، رقم خورده است» .
دسته دوم ، احاديثى هستند كه دلالت دارند بر اين كه عدّه اى از مردم ، براى بهشتْ آفريده شده اند و عدّه اى براى دوزخ و هر يك تنها توانايى كارى را دارند كه براى آن آفريده شده اند .
چنان كه عمران بن حصين ، روايت كرده كه :
قيلَ : يا رسول اللّه ، أ عُلِمَ أهلُ الجنّة من أهلِ النارِ؟ فَقالَ : «نَعَم» ، قيلَ : فَفيمَ يَعمَلُ العامِلون؟ قالَ : «كُلٌّ مُيَسَّرٌ لِما خُلِقَ لَهُ» . ۲ گفته شد : اى پيامبر خدا! آيا بهشتيان از جهنميان ، بازشناخته شده اند؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «آرى» . گفته شد : پس عمل

1.علل الشرائع : ج ۲ ص ۳۴۸ ح ۷ .

2.صحيح مسلم : ج ۸ ص ۲۰۴۱ ح ۲۶۴۹ .

  • نام منبع :
    گزيده حكمت نامه پيامبر اعظم صلّي الله عليه و آله و سلّم
    سایر پدیدآورندگان :
    مرتضي خوش نصيب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 15797
صفحه از 1124
پرینت  ارسال به