دوم . نادانى نسبت به علوم و معارف مفيد و سازنده ،
سوم . نادانى نسبت به ضرورى ترين معارف مورد نياز انسان ،
چهارم . نيرويى در مقابل خِرد .
و اينك ، توضيح اين معانى :
۱ . همه گونه نادانى
هر چند در نگاه ابتدايى ، به نظر مى رسد كه هر نوع نادانى اى ، زيانبار و مذموم است ، ولى با تأمّل ، معلوم مى شود كه حقيقت،اين است كه هر ندانستنى، نكوهيده و هر دانستنى ، پسنديده نيست ؛ بلكه بر عكس ، برخى از دانستن ها زيانبار ، و برخى از ندانستن ها مفيد و سازنده اند و درست به همين دليل ، در اسلام ، تلاش و تحقيق براى كشف برخى از امور و اسرار ، ممنوع شده است .
۲ . نادانى نسبت به معارف مفيد
بى ترديد ، اسلام براى همه علوم و معارفى كه در خدمت انسان اند ، ارزش قائل است ليكن اين ، بدان معنا نيست كه نادانى نسبت به همه اين علوم ، براى همه مردم ، مذموم يا خطرناك است .
به بيان ديگر ، ادبيات ، صرف و نحو ، منطق ، كلام ، فلسفه ، رياضى ، فيزيك ، شيمى و ساير رشته هاى علوم و فنون ، در خدمت انسان ، و از منظر اسلام ، ارزشمندند ؛ ولى نمى توان پذيرفت كه ندانستن اين علوم ، ريشه همه شرور ، بزرگ ترين مصيبت ، زيانبارترينِ دردها ، خطرناك ترين دشمن و شديدترين فقر است و چنانچه كسى برخى از اين علوم و يا همه آنها را نداند ، بدترينِ جنبندگان بر روى زمين و همانند مرده اى در ميان زنده هاست .
۳ . نادانى نسبت به ضرورى ترين معارفِ مورد نياز انسان
علوم و معارفى كه انسان را با مبدأ و مقصد خود آشنا مى كنند و راه رسيدن به فلسفه آفرينش خود را به او نشان مى دهند ، ضرورى ترين معارفِ مورد نياز اويند . طبعا جهل به اين معارف ، جامعه انسانى را در معرض دشوارترين مصيبت ها و شُرور ، قرار مى دهد . البتّه تنها ، شناخت اين معارف ، كارساز نيست ؛ بلكه اين معارف ، در صورتى كارآيى دارند كه «جهلِ» به مفهوم چهارم ، به وسيله خرد ، مهار شود .
۴ . نيرويى در مقابل عقل
در متون اسلامى ، جهل ، مفهومى دارد كه بر خلاف معانى گذشته ، امرى وجودى است نه عدمى ، و آن ، شعور مرموزى در مقابل خرد است كه همانند خرد ، آفريده خداوند متعال است و آثار و پيامدهايى دارد كه از آنها به «سپاهيان نادانى» (در برابر «سپاهيان خرد») تعبير شده است .