۳ / ۱۶ . الحَليمُ
الكتاب
«لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلاً يَرْضَوْنَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ» . ۱
الحديث
۳۴۹.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَوحَى اللّهُ عز و جل إِلى أَخِي العُزَيرِ : ... لا تَأمَن مَكري حَتّى تَدخُلَ جَنَّتي ، فَاهَتزَّ عُزَيرٌ يَبكي ، فَأَوحَى اللّهُ إِلَيهِ : لا تَبكِ يا عُزَيرُ ؛ فَإِن عَصَيتَني بِجَهلِكَ غَفَرتُ لَكَ بِحِلمي ؛ لِأَنّي كَريمٌ لا أَعجَلُ بِالعُقوبَةِ عَلى عِبادي وأَنَا أَرحَمُ الرَّاحِمينَ . ۲
۳۵۰.عنه صلى الله عليه و آله :يا مَن هُوَ بِمَن عَصاهُ حَليمٌ . ۳
۳ / ۱۷ . الحَميدُ ، المَحمودُ ، الحامِدُ ۴
الكتاب
«قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكَـتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ» . ۵
الحديث
۳۵۱.رسول اللّه صلى الله عليه و آلهـ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ ـ: يا خَيرَ ذاكِرٍ ومَذكورٍ ، يا خَيرَ شاكِرٍ ومَشكورٍ ، يا خَيرَ حامِدٍ ومَحمودٍ. ۶
۳ / ۱۶ . حليم
قرآن
«آنان را به جايگاهى كه آن را مى پسندند ، درخواهد آورد ؛ و شك نيست كه خداوند ، دانايى بردبار است» .
حديث
۳۴۹.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل به برادرم عُزَير وحى كرد : «. . . از مكر من ، ايمن مباش تا اين كه به بهشتم در آيى» .
پس عُزَير گريست و بر خود لرزيد . خداوند به او وحى كرد : «اى عُزَير! گريه مكن . اگر به دليل نادانى ات مرا نافرمانى كنى ، تو را با بردبارى خود بيامرزم ؛ زيرا من ، كريمى هستم كه در كيفر بندگانم شتاب نمى كنم و من ، مهربان ترينِ مهربانانم» .
۳۵۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى آن كه با كسى كه او را نافرمانى كند ، بردبار است!
۳ / ۱۷ . حميد و محمود و حامد ۷
قرآن
«گفتند: آيا از كار خدا تعجّب مى كنى؟ رحمت خدا و بركات او بر شما خاندان [ رسالت ]باد! بى گمان، او ستوده اى بزرگوار است» .
حديث
۳۵۱.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در دعاى «جوشن كبير» ـ: اى بهترين ياد كننده و ياد شده ، اى بهترين سپاس گزار و سپاس داشته شده ، اى بهترين ستاينده و ستوده!
1.الحجّ : ۵۹.
2.الفردوس : ج ۱ ص ۱۴۴ ح ۵۱۴ .
3.المصباح للكفعمي : ص ۳۳۶ .
4.«الحميد» و«المحمود» و«الحامد» مشتقّة من مادّة «حمد» وهو يدلّ على خلاف الذمّ . يقال: حمدت فلانا أَحمده ، ورجل محمود ومحمّد إِذا كثرت خصاله المحمودة غير المذمومة.
والظاهر من استعمالات القرآن والحديث أَنّ الحمد والشكر ، كما قال ابن الأَثير : «متقاربان والحمد أَعمهما» لأَنّ اللّه سبحانه وتعالى يُحمد على صفاته الذاتية وعلى عطائه ، ولا يُشكر على صفاته .
5.هود : ۷۳ .
6.البلد الأمين : ص ۴۱۰ .
7.صفت هاى «حميد (ستوده) » ، «محمود (ستوده) » و «حامد (ستايشگر ، ستاينده)» ، برگرفته از مادّه «حمد» اند كه بر خلاف ذم و نكوهش ، دلالت دارد . گفته مى شود : «حمدتُ فلانا أحمده ؛ فلان را ستودم و مى ستايم» . و «رجل محمود و محمّد» را آن گاه مى گويند كه خوى هاى ستوده و نانكوهيده كسى بسيار باشد .
از كاربردهاى قرآن و حديث ، چنين مى نمايد كه حمد و شكر ، آن سان كه ابن اثير گفته ، نزديك به هم هستند و حمد ، اعم از شكر است ؛ زيرا خداوند متعال بر صفات ذاتى و بر عطايش حمد مى شود و بر صفاتش شكر گزارده نمى شود .