الفصل الثّامن : المصيبة
۸ / ۱ . الاسترجاعُ عِندَ المُصِيبَةِ
الكتاب
« وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَىْ ءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَ لِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَ تِ وَبَشِّرِ الصَّـبِرِينَ * الَّذِينَ إِذَآ أَصَـبَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَيْهِ رَ جِعُونَ » . ۱
الحديث
۳۵۰۹.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ أهلَ المُصيبَةِ لَتَنزِلُ بِهِمُ المُصيبَةُ فَيَجزَعُونَ فَيَمُرُّ بهِم مارٌّ مِنَ الناسِ فَيَستَرجِعُ فيكونُ أعظَمَ أجرا مِن أهلِها . ۲
۸ / ۲ . المُصِيبَةُ بِالوَلَدِ
۳۵۱۰.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن ثَكِلَ ثَلاثَةً مِن صُلبِهِ فاحتَسَبَهُم على اللّهِ عَزَّوجلَّ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . ۳
۸ / ۳ . أدَبُ المُصابِ
۳۵۱۱.بحار الأنوار عن جابر بن عبداللّه :أخَذَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِيَدِ عبدِ الرحمنِ بنِ عَوفٍ فَأتى إبراهيمَ وهو يَجودُ بنفسِهِ ، فَوَضَعَهُ في حِجرِهِ فقالَ : يا بُنَيَّ ، إنّي لا أملِكُ لكَ مِنَ اللّهِ شَيئا ، وذَرَفَت عَيناهُ، فقالَ لَهُ عبدُ الرحمنِ : يا رسولَ اللّهِ ، تَبكِي ؟ أوَلَم تَنهَ عنِ البُكاءِ؟
قالَ : إنّما نَهَيتُ عنِ النَّوحِ، عن صَوتَينِ أحمَقَينِ فاجِرَينِ : صوتٌ عِند نِعَمٍ : لَعِبٌ ولَهوٌ ومَزاميرُ شيطانٍ، وصوتٌ عندَ مُصيبَةٍ : خَمْشُ وُجوهٍ وشَقُّ جُيوبٍ ورَنَّـةُ شيطانٍ .
إنّما هذهِ رحمَةٌ، مَن لا يَرحَمْ لا يُرحَمْ، لولا أنّهُ أمرٌ حَقٌّ، ووَعدٌ صِدْقٌ، وسَبيلٌ باللّهِ وإنَّ آخِرَنا سَيَلحَقُ أوَّلَنا لَحَزَنّا علَيكَ حُزنا أشَدَّ مِن هذا، وإنّا بكَ لَمَحزُونُونَ ، تَبكِي العَينُ، ويَدمَعُ القَلبُ، ولا نَقولُ ما يُسخِطُ الرَّبَّ عَزَّوجلَّ . ۴
فصل هشتم : مصيبت
۸ / ۱ . استرجاع در هنگام مصيبت ۵
قرآن
«و قطعاً شما را به چيزى از [ قبيلِ ]ترس و گرسنگى ، و كاهشى در اموال و جان ها و محصولات، مى آزماييم. و مژده ده شكيبايان را؛ [ همان ]كسانى كه چون مصيبتى به آنان برسد، مى گويند: «إنّا للّهِ وإنّا إليه راجعون ؛ ما از خداييم و به سوى او برمى گرديم»» .
حديث
۳۵۰۹.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[گاه] مصيبتى بر خانواده اى وارد مى شود و بى تابى مى كنند و همان گاه، ره گذرى بر آنان مى گذرد و اِستِرجاع مى گويد. اجر اين ره گذر، بيشتر از اجر آن مصيبت ديدگان است .
۸ / ۲ . مصيبت مرگ فرزند
۳۵۱۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه در داغ سه فرزند خود ، سوگوار شود و [اجر ]مرگ آنها را به حساب خداوند عز و جل بگذارد ، بهشت بر او واجب مى گردد .
۸ / ۳ . ادب مصيبتْ ديده
۳۵۱۱.بحار الأنوارـ به نقل از جابر بن عبد اللّه ـ: پيامبر خدا ، دست عبد الرحمان بن عوف را گرفت و نزد ابراهيم آمد كه در حال جان دادن بود . پس او را در دامن خود گذاشت و فرمود : «فرزند عزيزم! در برابر خواست خدا، كارى از من ساخته نيست» و از چشمانش ، اشك سرازير شد .
عبد الرحمان گفت : اى پيامبر خدا! گريه مى كنى؟ مگر شما خود از گريستن نهى نفرمودى؟
پيامبر خدا فرمود : «من ، از نوحه كردن نهى كردم ؛ از دو صداى احمقانه و زشت : صدايى به هنگام خوشى ـ يعنى لهو و لعب و ساز و آواز شيطانى ـ ، و صدايى به هنگام مصيبت ـ يعنى خراشيدن چهره و دريدن گريبان و فرياد شيطانى ـ ؛ امّا اين گريه من، از سرِ رحم و دلسوزى است و كسى كه رحم نكند، به او رحم نمى شود . اگر نبود كه مرگ، حقّ است و وعده اى است تخلّف ناپذير و راه خداست كه بايد رفت و [به ناچار ]بازماندگانِ ما به رفتگانمان مى پيوندند ، هر آينه ، بيش از اين ، براى تو اندوهگين مى شديم . ما براى تو غمگينيم . چشم مى گِريد و دلْ اشك مى ريزد ؛ امّا سخنى كه خداوند عز و جل را ناخشنود سازد ، بر زبان نمى آوريم» .